بانک غدیر صفحه 4832

صفحه 4832

پس از نماز، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به پشت سر خويش نگاهي كرد و ابوبكر را نديد و فرمود: اي مردم، آيا تعجب نمي‌كنيد از پسر ابي‌قحافه و كساني كه به سپاه اسامه فرستادم و آنها را تحت فرمان وي قرار دادم؟ من به آنان دستور داده بودم به مسيري كه گفته شده بود بروند، اما آنها با اين امر مخالفت كرده و براي فتنه به مدينه بازگشته‌اند! بدانيد كه خداوند اينان را

[صفحه 92]

در فتنه انداخته است. مرا كمك كنيد تا به منبر بروم.

حضرت در حالي كه سرش را بسته بود بر اولين پله‌ي منبر نشست و پس از حمد و ثناي الهي فرمود:

اي مردم، خبر رحلتم از سوي پروردگار رسيده است. من شما را بر پايه‌اي محكم قرار دادم كه شب آن مانند روز است. بعد از من اختلاف مكنيد همانگونه كه بني‌اسرائيل قبل از شما اختلاف كردند!

اي مردم، من بر شما حلال نمي‌كنم مگر آنچه قرآن حلال كرده و حرام نمي‌كنم مگر آنچه قرآن حرام كرده است.

من در بين شما دو چيز بر جاي مي‌گذارم كه اگر به آنها تمسك كنيد گمراه نمي‌شويد و هرگز دچار لغزش نخواهيد شد: كتاب خدا و عترتم كه اهل بيت من هستند. اينها دو جانشين من در بين شمايند. اين دو از يكديگر جدا نخواهند شد مگر اينكه بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. در آنجا من درباره‌ي آنچه در بين شما باقي گذاردم سؤال خواهم كرد. در آن روز اشخاصي را از حوض دور خواهم كرد همانطور كه شترهاي غريبه را از ساير شترها دور مي‌كنند. دو نفر از آنان به من خواهند گفت: ما فلان و فلانيم! من به آن دو جواب مي‌دهم: از نظر اسم شما را مي‌شناسم، اما بعد از من مرتد شديد! پس دور باشيد، دور!

سپس حضرت از منبر پايين آمد و به منزل خويش بازگشت.

ماجراي سقيفه

حذيفه در ادامه ماجرا چنين گفت: ابوبكر و اصحابش تا هنگامي كه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه