بانک غدیر صفحه 4834

صفحه 4834

جوان ايراني گفت:

من از اعماق جان قسم مي‌خورم كه هميشه آنان (ابوبكر و عمر و همدستانشان) را مبغوض خواهم داشت؛ و از آنها و اعمالشان بيزارم. براي هميشه ولايت اميرالمؤمنين عليه‌السلام را پذيرفته‌ام و با دشمنان علي عليه‌السلام دشمنم، و بزودي به او ملحق خواهم شد و آرزو دارم خداوند شهادت در راهش را به من روزي فرمايد.

اميدوارم، ان شاء الله

[صفحه 97]

جوان ايراني در خدمت صاحب غدير

اشاره

جوان ايراني با شنيدن گذشته‌ي تلخ خلافت و آغاز شيرين حكومت اميرالمؤمنين حقيقي، از مدائن به طرف مدينه حركت كرد. او در بين راه به اميرالمؤمنين عليه‌السلام پيوست، در حاليكه حضرت براي جنگ جمل از مدينه بيرون آمده به عراق مي‌رفت.

در جنگ جمل اولين كسي كه از لشكر اميرالمؤمنين عليه‌السلام به شهادت رسيد آن جوان بود. هنگامي كه لشكر عايشه صف كشيده آماده جنگ شدند حضرت تصميم گرفت با دعوت به قرآن، حجت را بر آنان تمام كند. از اين رو قرآني خواست و فرمود: چه كسي مي‌تواند اين قرآن را بر لشكر عايشه عرضه كند و به آنچه در آن است دعوتشان كند؛ و با اين كار زنده كند آنچه قرآن زنده كرده و بميراند آنچه قرآن ميرانده است؟

هر دو لشكر بحدي آماده‌ي جنگ بودند و نيزه‌هايشان آماده بود كه اگر شخصي اراده مي‌كرد مي‌توانست بر روي آنها گام بردارد!

در چنين وضعيتي جوان گفت: يا اميرالمؤمنين، من قرآن را بر اين

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه