بانک غدیر صفحه 4860

صفحه 4860

اين اخبار به حكيم بن جبله رسيد و او در قومش ندا داد: به اين گمراهان و ظالمان حمله كنيد كه خون حرام را بر زمين ريختند و اشخاص صالح را كشتند و آنچه خدا حرام كرده بود حلال كردند.

هفتصد نفر از طايفه‌ي «عبد القيس» به حكيم پاسخ مثبت دادند و در مسجد جمع شدند. سپس حكيم سوار بر اسب شده و نيزه در درست گرفت و اصحابش نيز از او متابعت كردند، و آنقدر جنگيدند كه مجروحان و كشته شدگان بسياري بر روي زمين افتادند.

يك نفر از دشمنان به حكيم به جبله حمله كرد و با شمشير پاي راست او را قطع نمود. حكيم پاي قطع شده‌اش را برداشت و بر او زد. آن شخص با ضربه‌اي كه از پاي حكيم خورده بود بر زمين افتاد. برادر حكيم به جبله به نام اشرف نزد او آمد و گفت: «چه كسي اين ضربت را به تو زد»؟ حكيم به كسي كه او را زده بود اشاره كرد.

اشرف به سوي او حمله نمود و چنان با شمشير به وي زد كه كشته شد. ناگهان لشكر عايشه به اشرف و برادرش حكيم هجوم آورده و بعد از كشتن آن دو متفرق شدند.

كتاب الجَمَل (شيخ مفيد): ص 282 تا 284.

[75] اين جلمه كلمه‌ي رمز جنگ بود كه با گفتن آن حمله آغاز شد.

[76] منظور جوان ايراني است كه نامش «مسلم» بود.

داستان غدير

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : حساس‌ترين فرد از تاريخ غيا، داستان غدير/ ترجمه و نگارش جمعي از دبيران تقريظ علي‌اكبر فياض مشخصات نشر : مشهد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه