کتابخانه بالقرآن

بانک غدیر صفحه 4941

صفحه 4941

اين مركبي كه از خامه دليل زاي شما مي بارد، هنگامي كه آن را به ذكر فرزندان فاطمه مي گردانيد، به سطرهاي تابناك و سراپا قلم پايدار ماند و زمين و آن چه بر آن است به خداوند بازگردد، به حق آل محمد گوياست .

اي صاحب فضيلت ! اين كار بزرگي كه شما بي مددگار بدان اقدام كرده ايد، كار دشواري است كه براي جماعتي از دانشمندان هم تاب فرسات . پس چگونه توانسته ايد به تنهايي آماده انجام آن شويد؟

بي گمان اين روح مقدس ، روح امام عظيم است - بر او و فرزندان پاكش گراميترين درود باد - كه مشكلات را رام ساخته و روشن بيني شما را به روي گنجهاي دانش گشوده است ؛ كه از آنها برمي گيريد و مي پراكنيد. چنين اندوخته اي براي مورخان ، و ماخذي براي دانشوران ، و آبشخوري براي شاعران باقي خواهد ماند؛ تا هرگاه كشتزار ادب بپژمرد از آن سيرابش كنند.

اين دوره كتاب نفيس شما فقط مجموعه اي از احاديث نيست ، بلكه دائرة المعارفي است كه مايه استحكام و خرمي بوستان شعر و ادب است . و همانا خواننده را موجي از رشك فرو مي گيرد؛ و بدون اختيار دو كلمه اي را كه بر زبان ، سبك ولي در ميزان حقيقت ، سنگين است بر زبان مي راند و مي گويد: (الله اكبر)!!

باري ادله عظمت اميرالمؤ منين ، بلكه امير عرب ، بيش از آن است كه به شماره در آيد، و كسي كه بخواهد آنها را برشمارد، مانند كسي است كه بخواهد ذرات اشعه آفتاب را در دست گيرد. من در اين نامه به ذكر يكي از آنها اكتفا مي كنم ، و آن اين است كه در راه دوستي خاندان محمد، دو مرد به هم رسند: نخست شيعه مذهبي جليل كه پانزده سال است قلمش را در راه خدمت به حق وقف كرده است و او تو هستي ، دوم اين مسيحي ناتوان كه تازه به اين حقيقت رسيده است . سبب اين امر آن است كه سرزمين مقدس حقيقت ، بر كرانه (دجله ) (78) و بر سواحل درياي (مديترانه ) (79) است ، و حق شعله اي است از فروغ عالم برين . و اين شعله ، به خدا قسم ، به خلود و جاودانگي بي پاياني پيوسته است ...(80)

آري ، حق جاويدان است

پيكره رويين حقيقت ، هدف پيكان شكسته باطل نيست .

آنجا كه باطل ، ابر مانند در برابر خورشيد حقيقت مي ايستد، باران حوادث مي بارد و توده هاي عظيم ابر از هم مي پاشد، سپس انوار نافذ و پاكيزه حقيقت ، آفتاب سان همه چيز را روشن مي كند. در آنجا كه عفريت باطل ، فرصت يافته ارتباط خود را با دل و مغز ابناي بشر برقرار مي سازد، و با هوس انگيزي فريباي خود، آنان را گمراه كرده افق افكار را تيره و تار مي كند، باز فرشته حقيقت با چهره نوراني خويش نمايان شده تاريكيها را مي زدايد؛ و نداي ملكوتي فضيلت و معنويت را در گوش جانها فرو مي خواند.

بر اثر ناداني مردمي كه از فوايد تربيت برخوردار نشده اند، ممكن است چندي موانعي به وجود آيد كه از انعكاس فروغ مقدسات مانع گردد، اما به زودي عكس العمل آن به ظهور مي رسد. پس هيچ گاه حقايق پوشيده نمي ماند؛ و پي جويان از اين سرچشمه رستگاري بخش محروم نمي گردند؛ و تاريخ با همه شتابزدگي و انحرافي كه دارد، باز در كرانه آسمان خود، جلوه هاي حقيقت را حفظ مي كند، تا در فرصتهاي مناسب ، با فداكاريهاي دانشمندان مجاهدي كه در راه دفاع از مذهب خويش مي كوشند، هنگامه فكر حق طلبي به پا شود؛ و عظمت آئين آسماني نمودار گردد.

آري در طول تاريخ به مرداني بر مي خوريم كه چنان خود را در راه شرافت و عظمت جامعه و آيين خودش فدا كرده اند كه سرگذشت زندگيشان با تاريخ آن جامعه و آيين درآميخته است ، و مهر آنان در اعماق روان فرزندان اجتماع جاي گرفته است ، و تا آنجا خدمات و آثار آنان منشاء تاءثير و تحول بوده است كه با مطالعه تاريخ يك ملت ، گويا داستان زندگي يك يا چند تن از اين گونه مردان بزرگ را از نظر گذرانده ايم .