بانک غدیر صفحه 4952

صفحه 4952

انصار، جبهه مسلمانان مجاهد، با اين جمله مهيج شورآور: (لا نبايع الا عليا با كسي جز عليبيعت نمي كنيم )، شعارها مي دادند.

هنگامه عجيب و پيشامد غم باري بود. اصحاب دلسوز با نگراني فراوان به سر مي بردند؛ و اضطرابي روح فرسا آنان را فراگرفته بود، و حاضر نمي شدند كه حق مسلم علي - كه مساوي با حق انسان و عدالت و آزادي بود - پايمال و نابود گردد.

در اينجا سخن را دامنه نمي دهيم ؛ و با نقل چند جمله از نويسنده مشهور مصري (عبدالفتاح عبدالمقصود)، استاد دانشگاه اسكندريه ، مي گذريم :

دسته دسته اصحاب ، گاه پنهان و گاه آشكار، گرد هم جمع مي شدند و مردم را به طرف فرزند ابوطالب دعوت مي كردند؛ زيرا او سزاوارتر از همه به تصرف در امور ديده بودند. بعد گرداگرد خانه علي اجتماع كردند. به نام او شعار مي دادند و مي خواستند بيرون آيد تا ميراث گرفته شده اش را به او بازگردانند. اين امور زمينه ساز شد كه مسلمين در برابر اين پيشامد، پاره اي مددگار شدند، و برخي سر مخالفت برداشتند؛ و ناگاه در مدينه دو دستگي برپا شد و آن وحدت و يگانگي كه محل اميد بود شكاف برداشت ؛ بطوري كه نزديك بود از هم بپاشد و جز خدا كسي نمي دانست عاقبت اين اوضاع چه خواهد بود....(94)

باز امواج طوفاني غدير بود كه روزي خاندان پيامبر را به دفاع از حقوق امامت برانگيخت و براي اصلاح مباني اقتصادي و سياسي به قيام واداشت . آن روز كه فاطمه (س )، پس از صدماتي جانكاه ، با كالبدي آزرده و روحي پر تاءلم به مسجد پيغمبر در آمد، و در پس پرده اي كه در زاويه مسجد آويخته بودند با شكوهي كه خاص نواميس نبوت است ، ميان زنان آل هاشم به پاخاست ، و خطبه شورانگيز مسجد مدينه را بر اجتماع مسلمين فروخواند. او در خلال آن كلمات سوزان ، كه اركان مدينه را لرزاند و در تار و پود تاريخ زمزمه اي غم انگيز افكند، خطاب به جوانان غيور مسلمان چنين فرمود:

اي گروه جوانان !

اي بازوان ملت و ياوران اسلام !

اي انصار!

اين چه سستي است درباره گرفتن حق من ؟!

قسمت دوم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه