بانک غدیر صفحه 598

صفحه 598

مادر كه ميان گاهواره

مي كرد به صورتم نظاره

هر شب كه به گاهواره خفتم

تا صبح علي علي شنفتم

صد شكر خداي را كه هر دم

با دوستي تو رُشد كردم

عمري به محبتت اسيرم

تا با تو بمانم و بميرم

اي مهر تو بود و هست ميثم

فردا تو بگير دست ميثم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه