بانک غدیر صفحه 923

صفحه 923

اسم صاحب اون خونه مولاي مردا علي بود

نصف شبا بلند ميشد يه كيسه داش كه ورميداش

خرما و نون و خوردني هرچي كه داش تو اون ميذاش

راهي كوچه ها مي شد تا يتيما رو سيركنه

تا سفره خاليشون رو پر از نون و پنير كنه

شب تا سحر پرسه ميزد پس كوچه هاي كوفه رو

تا پر بارون بكنه باغاي بي شكوفه رو

عبادت علي مگه ميتونه غير از اين باشه

بايد مثل علي بشه هر كي كه اهل دين باشه

بعد علي كي ميتونه محرم راز من بشه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه