حقیقت غدیر صفحه 94

صفحه 94

ص:102

و قصد خود عمل نمودم و بعد از آن دست دخت پیامبر و دو فرزندم، حسن و حسین را گرفته و به خانه‌های اهل بدر و اهل سابقه در اسلام رفته، و تضییع حق خود را به آنان تذکر داده، و یکایک ایشان را به یاری خود دعوت نمودم. ولی از میان ایشان تنها چهار نفر: سلمان، عمار، أبوذر و مقداد دعوت مرا اجابت نمودند و جز آن چهار تن، کسی مرا یاری و مساعدت نکرد و از میان اقارب و اقوامم که طرفدار من بودند، تنها عقیل و عباس که نزدیک به عهد جاهلیت بودند در میان اهل بیت من دیده می‌شدند و از ایشان هیچ کاری ساخته نبود.

اشعث گفت: «ای امیرمؤمنان! با این استدلال، عثمان هم چون یاوری نیافت، دست‌های خود را جمع کرده و مظلومانه تسلیم مرگ شد» .

حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: «ای پسر شرابخوار! این‌طور که تو قیاس کردی نیست. عثمان چون در جای دیگری نشست و لباس دیگری را در بر کرد و با حق مخالفت نمود، حق، او را به زمین زد و مقهور و مغلوب شد. سوگند به آن‌که محمد (صلی الله علیه و آله) را به حق مبعوث ساخت، اگر در روز بیعت أبوبکر، تنها مرا چهل یار و همراه بود، هرآینه به جنگ برخاسته و در راه خدا جهاد می‌کردم، تا اینکه عذر من در مقابل حقیقت روشن گردد.

ای مردم! بدانید که اشعث در پیشگاه پروردگار متعال به اندازه پر مگسی ارزش نداشته و در دین خدا پست‌تر از آب بینی گوسفند است.

٢. هجرت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)

زمانی‌که آزار و اذیت مشرکان مکه بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سخت‌تر و سنگین‌تر شد و خداوند متعال ایشان را آگاه کرد که مشرکان قصد کشتن وی را دارند، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شبانه از مکه هجرت کرد و امیرمؤمنان (علیه السلام) در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه