غدیر در سیره امام حسین علیه السلام صفحه 48

صفحه 48

و به روایت دیگر گفت: به خدا شکایت می کنم دشمنان ایشان را از امّت من که انکار فضیلت ایشان می نمایند، به خدا سوگند که فرزند من حسین را شهید خواهند کرد بعد از من، خدا ایشان را از شفاعت من محروم گرداند

جلاء العیون، مجلسی ،ص:553

2) ابن عباس گوید: من حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله را در خواب دیدم در حالی که غبار آلود بود و در دستش شیشه ای پر از خون داشت، عرض کردم: پدر و مادرم فدایت گردد این شیشه چیست؟ فرمودند: این خون حسین و یاران اوست که از زمین جمع کرده ام، من آن روز را در نظر گرفتم درست همان روز بود که سید الشهداء علیه السّلام به شهادت رسیده بودند.

خبر دادن مولا

ابن بابویه به اسانید معتبره از ابن عبّاس روایت کرده است که گفت: من با حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام بودم در وقتی که متوجّه جنگ صفّین بود، چون به نینوا رسیدیم که در کنار فرات است، حضرت به آواز بلند مرا ندا کرد که: ای پسر عبّاس آیا نمی شناسی این موضع را؟ گفتم: نه یا امیر المؤمنین، حضرت فرمود: اگر این موضع را بشناسی چنانچه من می شناسم هرآینه از آن نخواهی گذشت تا گریان شوی چنانچه من گریان شدم، پس حضرت بسیار گریست تا آنکه ریش مبارکش تر شد و آب دیده اش بر سینه اش جاری شد، و من نیز گریان شدم، پس حضرت فرمود: آه آه مرا چه کار است با آل ابو سفیان، مرا چه کار است با آل حرب که لشکرهای شیطان و اولیای کفر و عدوانند.

پس فرمود که: صبر کن ای ابو عبد اللَّه که رسید به پدر تو مثل آنچه به تو خواهد رسید، پس آبی طلبید و وضو ساخت و نماز بسیار کرد، بعد از نماز باز همان سخنان می گفت و می گریست، پس ساعتی از آن حضرت را خواب برد، چون از خواب بیدار شد گفت: ای پسر عبّاس کجائی؟ گفتم: اینجا حاضرم، فرمود: می خواهی تو را خبر دهم به آنچه در این ساعت در خواب دیدم؟ گفتم: پیوسته دیده تو در استراحت باشد و آنچه بینی برای تو خیر و سعادت باشد، فرمود: دیدم مردانی چند از آسمان به زیر آمده و علمهای سفید در دست داشتند و شمشیرها حمایل کرده بودند، و شمشیرهای ایشان از سفیدی نور می درخشید، و در دور این زمین خطّی کشیدند، پس دیدم که شاخه های این درختان سر به زمین آوردند، و خون تازه در این صحرا موج می زد، و حسین فرزند و جگرگوشه خود را دیدم که در آن میان این دریای خون دست و پا می زد و استغاثه می کرد، و کسی به فریاد او نمی رسد، و آن مردان سفید که از آسمان به زیر آمده بودند او را صدا می زدند و می گفتند: صبر کنید ای آل رسول که شما کشته می شوید بر دست بدترین مردم، و اینک بهشت ای ابو عبد اللَّه بسوی تو مشتاق است. پس آن سفیدپوشان به نزد من آمدند، مرا تعزیت فرمودند و گفتند: ای ابو الحسن شاد باش که حق تعالی دیده تو را به او روشن خواهد کرد در روز قیامت، پس بیدار شدم، و سوگند یاد می کنم به آن خداوندی که جان علی در قبضه قدرت اوست که خبر داد مرا راستگوی تصدیق کرده شده حضرت ابو القاسم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم که من خواهم دید این زمین را در وقتی که بیرون روم به قتال اهل بغی که بر من طغیان کنند، و این زمین کرب و بلاست که حسین در این زمین مدفون خواهد شد با هفده نفر از فرزندان من و فرزندان فاطمه، و این زمین در آسمان معروف است، و این زمین را کرب و بلا می گویند، چنانچه حرم کعبه و حرم مدینه و بیت المقدس را نام می برند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه