غدیر در سیره حضرت ابوالفضل علیه السلام صفحه 113

صفحه 113

بحرها از نفس سوخته اش شعله ورند

این شهیدی است که فردای قیامت شهدا

به بلندای مقامش همه حسرت ببرند

جرعه نوشان همه گی دریا دل

مستمندان نگاهش همه صاحب نظرند

همه عالم قمر هاشمیان خوانند

با وجودی که همه هاشمیان خود قمرند

حاجت از تربت عبّاس طلب کن «میثم»

زآن که ارباب دعایش همه گی خاک درند

نخل "میثم"

ای همه عالم گدای دست تو

ای همه عالم گدای دست تو

وی دو صد دریا عطای دست تو

دست حقّ، دست علی، دست خدا

نیست در هستی سوای دست تو

آبها لب تشنه ی داغ لبت

موج ها سیراب جای دست تو

اشگ از چشم پر از خونت خجل

مشک گریان از برای دست تو

موج ها گردیده دور مرکبت

آب ها گریان به پای دست تو

گر چه خود مشکل گشای عالمی

تیغ شد مشکل گشای دست تو

تا قیامت همدم فریادهاست

ناله های بی صدای دست تو

مصطفی سقّای تو در علقمه

فاطمه صاحب عزای دست تو

علقمه در ماتمت دریای خون

کربلا شد کربلای دست تو

با تن بی دست افتادی به خاک

ای همه عالم فدای دست تو

بانگ العفو علی را زنده کرد

در قنوت شب دعای دست تو

کاش می دیدم در آن صحرا حسین

بوسه می زد بر کجای دست تو

شک ندارم جای لبهای حسین

ماند روی زخم های دست تو

با بهای دست، جای لبهای حسین

ماند روی زخم های دست تو

با بهای دست، یار دین شدی

تا خدا شد خونبهای دست تو

چار حجّت بوسه بر دستت زدند

چون کند «میثم» ثنای دست تو

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه