غدیردرسیره امام سجادعلیه السلام صفحه 140

صفحه 140

«قل اعوذ برب الفلق» بود

دریا به دیده ی تر من گریه می کند

غلامرضاسازگار

دریا به دیده ی تر من گریه می کند

آتش ز سوز حنجر من گریه می کند

سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام

بر زخم تازه ی سر من گریه می کند

از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک

زنجیر هم به پیکر من گریه می کند

ریزد سرشک دیده ی اکبر بر نوک نی

اینجا به من برادر من گریه می گند

وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام

دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند

رأس حسین بر همه سر می زند ولی

چون می رسد برابر من گریه می کند

ای اهل شام پای نکوبید بر زمین

کاینجا ستاده مادر من گریه می کند

زنهای شام هلهله و خنده می کنند

جایی که جد اطهر من گریه می کند

نوحه

من یوسف سر گشته ی بازار عشقم

سرویها

من یوسف سر گشته ی بازار عشقم

طبیب جان عاشقان بیمار عشقم

من یادگار کربلا پور حسینم

موسی و محو جلوه ی طور حسینم

خورشیدم و تابنده از نور حسینم

چون لاله ی پژمرده ام ، تبدار عشقم

تا زنده بودم در جهان خون گریه کردم

از داغ عاشوراییان خون گریه کردم

از دیدن آب روان،خون گریه کردم

تا سوی خود خواندی مرا،دادار عشقم

چون از کنار قتلگه ، گذر نمودم

بر جسم خونین پدر نظر گشودم

گر عمه ام زینب نبود جان داده بودم

ممنون دلنوازی آن یار عشقم

مارا به روی ناقه ی عریان نشاندند

در کوچه ها بازار ها هرسو کشاندید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه