حضرت مهدی عج آخرین وارث غدیر صفحه 294

صفحه 294

ای احمد بن اسحاق! این امری از امر الهی و سرّی از سرّ ربوبی و غیبی از غیب پروردگار است، آنچه به تو عطا کردم بگیر و پنهان کن و از شاکرین باش تا فردا با ما در علّیّین باشی.(3)

4-در خطابه غدیرحضرت ختمی مرتبت درمورد حضرت صاحبالامر میفرمایند:

خاتم امامان مهدی قایم، از ما است.

اوست غالب بر ادیان، منتقم از ظالمین، فاتح قلعه ها، غالب بر مشرکین، منتقم خونهای به ناحق ریخته، کمک کننده ی دین خدا، سرچشمه گرفته از دریایی عمیق، نشانه دهنده به افراد در حد خودشان، وارث علوم، محکم کننده ی آیات الهی.

اوست که کارها به دست او سپرده شده، و گذشتگان به او بشارت داده اند، و اوست حجت باقی خداوند و ولی او در زمین، و امانتدار او بر سر و آشکار.

(1)کمال الدین / ترجمه پهلوان، ج 1، ص: 485

(2)کمال الدین / ترجمه پهلوان، ج 2، ص: 73

(3)کمال الدین / ترجمه پهلوان، ج 2، ص: 81

اوصاف امامت

علم

پاسخ به سؤالات

شیخ ابن بابویه و دیگران روایت کرده اند که: احمد بن اسحاق- که از وکلای حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام بود- سعد بن عبد اللّه را- که از ثقات اصحاب است- با خود برد به خدمت آن حضرت که از آن حضرت مسأله چند می خواست سؤال کند، سعد بن عبد اللّه گفت که چون به در دولت سرای آن حضرت رسیدیم، احمد رخصت دخول از برای خود و من طلبید و داخل شدیم، احمد با خود همیانی داشت که در میان عبا پنهان کرده بود، و در آن همیان صد و شصت کیسه از طلا و نقره بود که هر یکی را یکی از شیعیان مهر زده به خدمت حضرت فرستاده بودند، چون به سعادت ملازمت رسیدیم در دامن آن حضرت طفلی نشسته بود مانند مشتری در کمال حسن و جمال و در سرش دو کاکل بود و درنزد آن حضرت گوی طلا بود به شکل انار که به نگین های زیبا و جواهر گران بها مرصّع کرده بودند و یکی از اکابر بصره به هدیّه از برای آن حضرت فرستاده بود و به دست آن حضرت نامه ای بود و کتابت می فرمود چون آن طفل مانع می شد آن گوی را می انداخت که طفل از پی بی آن می رفت و خود کتابت می فرمود، چون احمد، همیان را گشود و نزد آن حضرت نهاد، حضرت به آن طفل فرمود که: این ها هدایا و تحفه های شیعیان تو است بگشا و متصرّف شو، آن طفل (یعنی حضرت صاحب الأمر علیه السّلام) گفت: ای مولای من! آیا جایز است که من دست طاهر خود را دراز کنم به سوی مال های حرام؟! پس حضرت عسکری علیه السّلام فرمود که: ای پسر اسحاق! بیرون آور آنچه در همیان است تا حضرت صاحب الأمر علیه السّلام حلال را و حرام را از یکدیگر جدا کند، پس احمد یک کیسه را بیرون آورد، حضرت فرمود که: این از فلان است که در فلان محلّه قم نشسته است و شصت و دو اشرفی در این کیسه است، چهل و پنج اشرفی از قیمت ملکی است که از پدر به او میراث رسیده بود و فروخته است و چهارده اشرفی قیمت هفت جامه است که فروخته است و از کرایه دکان سه دینار است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه