غدیر در سیره امام حسن مجتبی (علیه السلام) صفحه 21

صفحه 21

2- شرح کامل این واقعه در مجلّد أوّل از قول حذیفه الیمانیّ نقل شد.

عمروعاص

امام علیه السلام به عمرو پسر عاص می فرماید:ای بدگوی لعین ابتر (بی دنباله)، تو فقط به سگ مانی، ابتدای کار تو با مادرت که بدکاره بود شروع شد، و تو بر فراشی مشترک تولّد یافتی، و در باره ولایت و سرپرستی تو مردانی از قریش ادّعا نمودند بنامهای: أبو سفیان بن حرب، ولید بن مغیره، و عثمان بن حارث، و نضر بن حارث بن کلده، و عاص بن وائل، و هر کدامشان تو را فرزند خود می دانست، و دست آخر پدرت کسی شد که در حسب از همه پست تر،و در منصب از همه خبیث تر و خلاصه بدکاره ترینشان بود ....ای بی حیای بی دین! بمحض شنیدن خبر قتل عثمان خود را تماماً در اختیار معاویه قرار دادی، و دین خود را ای خبیث به دنیای دیگری فروختی،و ما قصد ملامت تو بر بغض خود را نداشته و بر حبّ خود سرزنش نمی کنیم، زیرا زمان جاهلیت و اسلام پیوسته دشمن ما بنی هاشم بوده ای، تو همان هستی که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را با هفتاد بیت شعر هجو کردی، و آن حضرت بدرگاه خداوند عرضه داشت: «خداوندا! من شعر بنکویی نمی دانم، و سزاوار هم نیست که شعر گویم، خداوندا! در برابر هر بیت شعری که عمرو عاص گفته هزار بار او را لعن فرما!». سپس تو ای عمرو ای کسی که دنیای دیگری را بر دین خود برگزیدی، هدایای بسیار نزد نجاشی روانه ساخته و برای بار دوم قصد او نمودی، و شکست سفر أوّل تو را مانع از سفر دوّم نشد، و در تمام این دو سفر خائب و خاسر و آزرده بازگشتی، تو قصد کشتن جعفر و اصحابش را داشتی، و هنگامی که امید و آرزویت تو را به خطا انداخت، بسوی صاحبت عماره بن ولید مراجعت نمودی.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه