غدیر در سیره امام حسن مجتبی (علیه السلام) صفحه 78

صفحه 78

جلاء العیون، مجلسی ،ص:461

گفتار افراد

صفّار و قطب راوندی از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند که دو مرد در خدمت امام حسن علیه السّلام بودند، حضرت با یکی از ایشان گفت: تو دیشب در خانه خود چنین سخنی گفتی، او از روی تعجّب گفت: می داند هر چه هر کس می کند، حضرت فرمود که:ما می دانیم هر آنچه جاری می شود در شب و روز، پس فرمود: حق تعالی به حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تعلیم کرد علم حلال و حرام را و تنزیل و تأویل قرآن را و آنچه خواهد شد تا روز قیامت، آن حضرت همه را به امیر المؤمنین تعلیم کرد، امیر المؤمنین همه را به من تعلیم کرد.

جلاء العیون، مجلسی ،ص:423

اسود روغن فروش

اسود روغن فروش

امام صادق- علیه السّلام- از پدران بزرگوارش- علیهم السّلام- روایت می کند که: امام حسن- علیه السّلام- با پای پیاده از مدینه به طرف مکّه حرکت کرد. در راه پاهای حضرت ورم کرد. به حضرت گفتند اگر سوار شوی، ورم پایت خوب می شود. فرمود: هرگز (سوار نخواهم شد)، ولی اگر به منزلی رسیدیم، مرد سیاهی نزد ما می آید که روغنی همراه دارد و آن روغن، برای این ورم خوب است. آن را از او بخرید و (در قیمت آن) چانه نزنید.

یکی از دوستان حضرت گفت: در مسیر راه ما، منزلی نیست که کسی در آن این دوا را بفروشد.

حضرت فرمود: چرا هست. وقتی چند میل «1» رفتند. آن مرد سیاه پیدا شد. امام به غلامش فرمود: نزد آن برو و از او آن روغن را به قیمتش بخر. مرد سیاه به غلام امام گفت: روغن را برای چه کسی می خواهی؟ غلام گفت: برای حسن بن علی بن ابی طالب- علیه السّلام- مرد گفت: مرا نزد او ببر.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه