غدیر در سیره امام حسن مجتبی (علیه السلام) صفحه 8

صفحه 8

و بر سر اختلاف سنّتهایی جنگیدند و بگروههای مختلفی متفرّق شدند که هر کدام دیگری را لعن و از دیگری تبرّی و بیزاری می جست- و آن کلمه «ولایت» بود و بر سر آن به جنگ برخاستند که: ما احقّ و اولی به امر ولایت و خلافتیم- جز فرقه ای که تبعیّت کتاب خدا و پیروی سنّت پیامبر را نمود، پس هر که مطابق رفتار أهل قبله- که اجماعی است- عمل کندو موارد اختلافی را به خدا واگذارد جان سالم بدر برده و از آتش جهنّم نجات یافته و به بهشت رود، و هر که را که خداوند توفیق داده مورد منّت خود قرار دهد و حجّت خود را بر او تمام سازد به آنکه دل آن بنده پسندیده خود را منوّر به نور معرفت ولات امر از امامان دوازده گانه و معدن علم که آن در کدام مقرّ مستقرّ است گرداند پس آن بنده در نزد خداوند سعید و خوشبخت و از اولیای او به شمار خواهد رفت.

الإحتجاج / ترجمه جعفری، ج 2، ص: 54-65

راسخان در علم

امام علیه السلام فرمودند:گروهی پنداشتند که اینان از ما به امر خلافت شایسته ترند، حتّی تو ای پسر هند نیز ادّعای آن را نمودی، و پنداشتی که عمر بدنبال پدرم (علیّ علیه السّلام) فرستاده و گفت: من قصد کتابت قرآن در مصحفی را دارم آنچه از مکتوبات قرآن نزد خود داری نزد من فرست، او نیز آمده و گفت: بخدا اگر چنین می کردم قبل از رسیدن آن بدستت گردن مرا می زدی، عمر گفت: برای چه؟ حضرت گفت: زیرا خداوند در قرآن می فرماید: «و راسخان در علم» مراد خداوند من هستم نه تو و اصحابت، عمر غضبناک شده و گفت: ای پسر ابی طالب، فکر می کنی هیچ کس جز تو علمی ندارد!؟، پس هر که مقداری از قرائت قرآن می داند آن را نزد من آرد. بدین ترتیب هر که مقداری از قرآن را در سینه داشت و یکنفر هم شهادت می داد آن آیه را مکتوب می داشت و گر نه نمی پذیرفت.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه