شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام،صاحب غدیر صفحه 113

صفحه 113

آن سه تن از نزد آن ملعون بیرون شدند و در مقابل آن دری که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام از آن داخل مسجد می شد بنشستند و انتظار حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام را می بردند.

و در این ایّام که این سه ملعون به این خیال بودند، وقتی اشعث بن قیس را دیدار کرده بودند و او را از عزم خویشتن آگهی داده بودند، اشعث نیز اعانت ایشان را بر ذمّه نهاده بود تا در این شب که لیله نوزدهم بود، او نیز حسب الوعده خویش به نزد ایشان آمد. و حجر بن عدی رحمه اللّه که از بزرگان شیعیان بود آن شب را در مسجد به سر می برد ناگهان به گوش او رسید که اشعث می گوید: یا ابن ملجم! در کار خویش بشتاب و سرعت کن در انجاح حاجت خویش که صبح دمید و رسوا خواهی گردید. حجر از این سخن غرض ایشان را فهمید و به اشعث گفت: ای اعور! اراده قتل علی علیه السّلام را داری؟ پس به جانب خانه امیر المؤمنین علیه السّلام مبادرت کرد تا آن حضرت را از عزیمت ایشان آگهی دهد. از قضا حضرت از راه دیگر به مسجد رفته بود تا حجر به خانه آن جناب رفت و برگشت کار از کار گذشته، چون به مسجد رسید صدای مردم را شنید که به قتل آن حضرت خبر می دهند.

منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل علیهم السلام(فارسی)، ج 1، ص: 415

وقائع قبل از شهادت از زبان ام کلثوم

از امّ کلثوم نقل شده که فرمود: چون شب نوزدهم ماه رمضان رسید پدرم به خانه آمد به نماز ایستاد. من برای افطار آن جناب طبقی حاضر گذاشتم که دو قرصه نان جو با کاسه ای از لبن و مقداری از نمک سوده در آن بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه