- غدیریان و زیارت اربعین حسینی 1
- تنها برای شهادت امام حسین علیه السلام اربعین گرفته می شود 1
- متن 3
- ترجمه 4
- وروداهل بیت امام حسین (ع) به کربلاویاداوری مصائب 7
- اهمیت اربعین حسینی 7
- دفن سرهای مقدس 8
- شخصیت علمی عطیّه 9
- زیارت جابر بهمراه عطیه درروز اربعین 9
- جابربهمراه عطیه 10
- نحوه زیارت اربعین جابر 12
- زیاره اربعین نشانه مومن 14
- زیارت اربعین دراسناد تاریخی 20
- شفا ی چشم 24
- عنایات امام حسین (ع) به زوار در روز اربعین 24
- تشرف خدمت امام زمان (عج) 26
- نجات فرزند غرق شده درفرات 27
- اهمیت عدد چهل در روایات 27
- چهل بار شانه زدن محاسن 27
- پاداش چهل هزار شهید برای اذان گو 28
- دعا برای چهل مومن 28
- چهل روز گریه آسمان و زمین بر امام حسین(ع) 29
- چهل حسنه برای ذکر باتسبیح تربت 29
- پیامبر (ص)چهل بامداد به در خانه علی (ع)آمد 31
- کسی که چهل حدیث ازپیامبر(ص) حفظ کند 31
- چهل حدیث از امام حسین علیه السلام 32
منبع:
کرامات الحسینیه (ع ) ج 2
تشرف خدمت امام زمان (عج)
جناب آقای کافی به نقل از مقدس اردبیلی می فرمود: (با طلاب پیاده به کربلا می رفتیم . در بین راه یک آقای طلبه ای بود که گاهی برای ما روضه می خواند و امام حسین علیه السلام یک نمکی در حنجره اش گذاشته بود. آمدم کربلا. زیارت اربعین بود. از بس که دیدم زایر آمده و شلوغ است، گفتم: داخل حرم نروم و مزاحم زایران نشوم. طلبه ها را دور خود جمع کردم و گوشه صحن آماده خواندن زیارت شدیم، یک وقت گفتم: آن طلبه ای که در راه برای ما روضه می خواند کجاست؟ گفتند: نمی دانیم بین این جمعیت کجا رفت. ناگهان دیدم که یک مرد عربی مردم را کنار می زند و به طرف من می آید. صدا زد: ملا محمد مقدس اردبیلی! می خواهی چه بکنی؟ گفتم: می خواهم زیارت اربعین بخوانم. فرمود: بلندتر بخوان تا من هم گوش کنم زیارت را بلندتر خواندم، یکی دو جا توجه ام را به نکاتی ادبی دادم . وقتی زیارت تمام شد، به طلبه ها گفتم : آن طلبه پیدا نشد؟ گفتند نمی دانیم کجا رفته است. یک وقت آن مرد عرب به من فرمود: مقدس اردبیلی! چه می خواهی؟ گفتم : یکی از طلبه ها در راه برای ما گاهی روضه می خواند، نمی دانم کجا رفته؟ خواستم بیاید و برای ما روضه بخواند. آن عرب به من فرمود: مقدس اردبیلی! می خواهی من برایت روضه بخوانم؟ گفتم: آری، آیا به روضه خواندن واردی؟ فرمود: آری. ناگاه آن شخص رویش را به طرف ضریح امام حسین علیه السلام کرد و از همان طرز نگاه کردن، ما را منقلب کرد، یک وقت صدا زد: ابا عبدالله ! نه من و نه این مقدس اردبیلی و نه این طلبه ها هیچ کدام یادمان نمی رود، آن ساعتی را که می خواستی از خواهرت زینب سلام الله علیها جدا شوی ! ناگاه دیدم کسی نیست، و فهمیدم آن عرب، مهدی زهرا (سلام الله علیها) بوده است .