غدیر، اکمال دین صفحه 181

صفحه 181

برکه نور

برکه نور

ظهر در چشم فلک، شوقی دگر روییده بود

دشت از نور علی، رختی دگر پوشیده بود ج

برکه با نور علی، جان و دل خود شسته بود

تا زلال و پاکی عشق علی را دیده بود

ظهر بود و شوق می رقصید در چشم غدیرج

گوییا او پاکی این عشق را فهمیده بود

با عروجش هم تراز عرش می گردد غدیر

طور سینای تجلی در علی تابیده بود

ساقی کوثر در آن ظهر عطش، از دست دوست

جام ها از باده عشق و یقین نوشیده بود

ما کنار برکه عشق علی خیمه زدیم

آن زمانی که عطش از تشنگی روییده بود

آن یگانه هستی مطلق، خدای آرزو

اهل دل را با ولای این علی سنجیده بود

مهری حسینی

آفتاب بی زوال

آفتاب بی زوال

ای علی، ای ارتفاعت تا خدا

بی نهایت، بی کران، بی انتها

ای علی، ای همسر بانوی آب

جلوه حق، اسم اعظم، نور ناب

ای علی، ای خوب، ای تنهاترین

ای ملایک با نگاهت هم نشین

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه