جبرائیل سخنی گفت و پیامبر دریافت که این موضوع، یک نشانه است؛ یک علامت!
چه علامتی؟ راستی، این موضوع نشانۀ چیست؟
دانه های درشت عرق، بر پیشانی پیامبر نشست. هر زمان که با جبرائیل سخن می گفت و از او سخن می شنید، همین طور می شد.
- ای رسول رحمت! نزول دوبارۀ سورۀ حمد، نشانۀ آن است که وفات تو نزدیک است.
یعنی فرشتگان بهشت صف کشیده اند به انتظار و عالَم بالا چشم دوخته است به راه؛ راهی که پیامبر از زمین آغاز می کند و تا عرش قدم به قدم می پیماید.
اکنون رسول رحمت، پیامبر مهربانی و عطوفت، بار سنگین دیگری بر دوش خود احساس می کند: او باید امت خویش را برای مخاطرات پس از خود آماده سازد. باید موضوع مهمی را به مردم بگوید. اما چه موضوعی، چگونه و کجا؟
خداوند راه را معیّن می کند: پیامبر باید با امت خود عازم حج شود؛ حجه الوداع.