فرهنگ غدیر صفحه 114

صفحه 114

بیعت اجباری

به نصّ پیامبر خدا،خلافت پس از او حق علی بن ابی طالب علیه السّلام بود،لیکن غاصبان خلافت،به جای آنکه با آن حضرت بیعت کنند،با تبلیغات و با تهدید و تطمیع و فریب از مردم بیعت گرفتند و مخالفان را تهدید کردند.از علی علیه السّلام هم به اجبار بیعت گرفتند.به نقل مسعودی:علی علیه السّلام را به زور از خانه اش بیرون بردند و خواستند از او بیعت بگیرند، نپذیرفت.گفتند:تو را می کشیم!فرمود:اگر مرا بکشید من بندۀ خدا و برادر پیامبرم.دست او را باز کردند،او بست و عقب کشید و نتوانستند آن را بگشانید.دست خود را به دست او که بسته بود کشیدند(و این را بیعت حساب کردند). (1)

عدیّ بن حاتم نقل می کند:هرگز دلم به حال کسی مثل علی علیه السّلام نسوخته است که او را دست بسته آوردند و گفتند:بیعت کن،گفت:اگر بیعت نکنم؟گفتند:تو را می کشیم،سپس بیعت کرد،در حالی که دستش بسته بود.در نقل دیگر آمده است:ابو بکر به او گفت:بیعت کن،علی علیه السّلام فرمود:اگر بیعت نکنم چه؟گفت:گردنت را می زنم.حضرت سرش را به طرف آسمان گرفت و گفت:خدایا گواه باش!آنگاه دستش را دراز کرد. (2)سیّد مرتضی نقل کرده که حضرت پس از شش ماه بیعت کرد و بر او گستاخی و جسور نشدند مگر پس از وفات فاطمه علیها السّلام. (3)نقل شده از بنی هاشم هم هیچ کس بیعت نکرد،تا آنکه علی علیه السّلام بیعت کرد.

بیعت علی بن ابی طالب علیه السّلام برای حفظ وحدت مسلمین و پیشگیری از خونریزی بود.

بارها وقتی مسألۀ بیعت مطرح شد،فرمود:من شایسته ترم که با من بیعت کنید.اگر به زور از آن حضرت بیعت نمی گرفتند،هرگز دست بیعت به غاصبان حق امام و حق امّت نمی داد:

«کنّا نری لنا فی هذا الأمر حقّا فاستبددتم به علینا» (4)و در نقل دیگری است که چون علی علیه السّلام را نزد ابو بکر بردند و او از حضرت خواست بیعت کند،فرمود:«أنا أحقّ بهذا الأمر


1- 1) .بحار الأنوار،ج 28 ص 308 به نقل از اثبات الوصیّه مسعودی.
2- 2) .موسوعه شهاده المعصومین،ج 1 ص 307،به نقل از شافی.
3- 3) .همان،ص 306،به نقل از شافی 3:242.
4- 4) .الاسلام و الشیعه،شهابی،ج 1 ص 273.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه