فرهنگ غدیر صفحه 128

صفحه 128

پنج تن آل عبا-اصحاب کساء

پنج شنبۀ شوم

پنج شنبۀ شوم،روزی است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله درخواست کاغذ و قلم کرد تا چیزی بنویسد که مردم گمراه نشوند.این بهترین فرصتی بود که پیامبر ارزنده ترین یادگار را برای امتش بگذارد و جلوی اختلافها و ضلالتها برای همیشه گرفته شود،چون آن حضرت می دانست چه فتنه هایی در پیش است.امّا نگذاشتند و بعضی گفتند که هذیان می گوید و کتاب خدا برای ما کافی است.رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در مسألۀ تعیین جانشین و روشن ساختن تکلیف امت پس از خود،در طول 23 سال پیامبری از هیچ فرصت و موقعیتی فروگذار نکرده بود و امر امامت را بیان کرده بود.امّا می دانست که فتنه انگیزان قدرت طلب مانع خواهند شد که امیر المؤمنین به خلافت برسد.برای آخرین بار و برای اتمام حجت و اینکه شبهه ای نماند و امامت و خلافت و وصیّ آن حضرت روشن باشد،در روزهای آخر عمر خویش فرمود که قلم و کاغذی بیاورند...برخی حدس می زدند که این نکته دربارۀ خلافت است،ازاین رو شلوغ کردند و نگذاشتند.پیامبر اسلام فرموده بود:«هلمّ اکتب لکم کتابا لا تضلّوا بعده»یا«إیتونی بدواه و کتف اکتب لکم کتابا لا تضلّوا بعده أبدا»و با عبارتهای دیگر. (1)

عمر با گستاخی و وقاحت گفت:درد بر او غلبه یافته،هذیان می گوید و...(با عبارتهای گوناگون).پیامبر خدا که اوضاع را آشفته دید،صرف نظر کرد،از آنان روی برگرداند، برخاستند و رفتند و بالأخره نگذاشتند آن حضرت،اثر و سندی مکتوب و غیرقابل خدشه برجای بگذارد.آنان می دانستند که حضرت در آن واپسین لحظات چه می خواهد بنویسد.

این عباس می گوید:با عمر به سفر شام رفته بودیم،در راه روزی عمر به من گفت:

پسرعمویت علی ناراحت و آزرده خاطر است،چرا؟گفتم:خودت می دانی.گفت:فکر می کنم برای آن است که خلافت را از دست داده،او می پنداشت که پیامبر خلافت را برای او قرار داده است،ولی خدا نخواست.پیامبر چیزی خواست و خدا چیزی دیگر!و افزود:


1- 1) .ارشاد،مفید،ج 1 ص 184،دلائل الصدق،ج 3 ص 109 و منابع فراوان دیگر از شیعه و اهل سنّت.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه