راهنمای برگزاری مراسم نیمه شعبان صفحه 168

صفحه 168

به بیرون دوید. خشکش زد. آسمان بالای سرش پر شده بود از پرنده هایی که فرار را بر قرار ترجیح داده بودند و با سر و صدای خود، جامانده ها را خبر میکردند. دیدن این اوضاع و احوال در هم، نگرانی هایش را بیشتر کرد.

به ابرهای تیره ی، تازه متوجه شد که بقیه هم مانند او از ترس از خانه هایشان بیرون زده اند. همه هراسان و وحشت زده بالای سرشان مینگریستند و مبهوت به یکدیگر که چه اتفاقی دارد می افتد؟! نگاه مردم به دنبال کسی میگشت که جواب سؤالهایشان را بداند. اما نفس ها در سینه ها حبس شده بود و همه در دل خدا خدا میکردند. در میان هم همه ها، یکی که انگار جواب این سؤالها را میدانست، فریاد زد:

شک نکنید !!این همان عذابی است که یونس بارها وعده داده بود و ما مسخرهاش میکردیم !ولی هنوز هم دیر نشده و « میتوان کاری کرد !باید به خودمان بیاییم .این گرهی کور جز با سخنان یونس باز نمیشود و چاره ی کار همان حرف های اوست که ...» میگفت .

و خدا مهربانتر از آن بود که جواب این جماعت درمانده را ندهد و امروز هم....

داستان 2 : دردسرهای یک انار

اشاره

امشب شب سوم است و مهلت آخر. دو روز از فرصتی که از پادشاه خواسته بودیم تا جوابش را بدهیم، گذشته است و هنوز هم هیچ که هیچ. نه پاسخی یافتهایم و نه فکرمان به جایی قد میدهد. آخر ببین چگونه یک انار برای ما دردسر شده است؟ اگر جواب را نیابیم، باید همه مان بگذاریم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه