روز شمار تاریخ اسلام ، جلد دوّم ( ماه صفر) صفحه 110

صفحه 110

وی در صدد برآمد تا به طریقی ، این امام همام را از سر راه خویش برداشته و به حکومت دلخواه خود ، بدون مراقبت و مزاحمت کسی ادامه دهد .

شهادت امام رضا علیه السّلام

عبداللّه بن بشیر که از خدمت کاران دربار ماءمون بود ، گفت : روزی ماءمون به من گفت : ناخن های خود را بگذار بلند شود و در این باره با کسی چیزی نگو . من نیز به دستور او عمل کردم . یک روز مرا خواست و چیزی شبیه تمرهندی به من داد و گفت : این را با دستت به هم بزن ، من نیز به فرمان او عمل کردم . سپس از نزد من خارج شد و به طرف حجره امام رضا علیه السّلام رفت و پس از مقداری گفت وگو مرا صدا زد و از

من خواست برای آنان ، دو دانه اءنار ببرم . آن گاه به من گفت : با دست خودت آن ها را آب بگیر . من نیز با دست خودم ، آب گرفتم و سپس به ماءمون دادم و او با دست خود آن را به علی بن موسی علیه السّلام خورانید . ولیکن همین آب انار ، موجب بیماری آن حضرت گردید و پس از دو روز بدرود حیات گفت .

هم چنین از محمدبن جهم روایت شد : حضرت رضا علیه السّلام از انگور خوشش می آمد . ماءمون دستور داد مقداری انگور برای آن جناب فراهم کنند . در ته دانه های آن ، سوزن فروکردند . این سوزن ها چند روز در آن دانه مانده بود . پس از آن ، سوزن ها را بیرون آورده و انگورها را خدمت امام علیه السّلام بردند و با اصرار ماءمون ، آن حضرت ، چند دانه از آن انگور را میل نمود و در اثر خوردن آن ، بیماری سختی بر آن حضرت عارض گردید و در همان بیماری به لقاءالله پیوست . (195)

هرثمه بن اعین در یک حدیث طولانی از حضرت رضا علیه السّلام روایت کرد که آن حضرت فرمود : ای هرثمه ، اکنون مرگم فرارسیده و به همین زودی به طرف خدا خواهم رفت و به اجداد و پدران خود ملحق خواهم گردید . این مرد طاغی و سرکش تصمیم دارد به وسیله آب انار و انگور مرا مسموم سازد .

ماءمون اءمر می کند مقداری نخ را در سَم خیس کنند و به وسیله سوزن در دانه های انگور فرونمایند و

هم چنین مقداری سم در کف دست یکی از غلامانش خواهد گذاشت و او را امر خواهد کرد با همان دست آلوده به سم ، انارها را با دست خود بشکافد و آب آن ها را بگیرد . پس از این مرا به خانه اش دعوت می کند و از آن انگورها و آب انارهای مسموم به من می دهد و مرا امر می کند که از آن بخورم . در نتیجه خوردن انگورهای مسموم از دنیا خواهم رفت . (196)

به هر تقدیر ، در بازگشت ماءمون و درباریان و کارگذاران حکومتی او از خراسان ، جهت عزیمت به سوی عراق ، و انتقال مقر حکومت از ( مرو ) به ( بغداد ) ، در آغاز ، فضل بن سهل به توطئه ماءمون ، در حمام سرخس ترور گردید و به قتل رسید . پس از آن ، امام رضا علیه السّلام در طوس به توطئه ماءمون ، مسموم گردید و پس از دو روز بیماری شدید ، به شهادت رسید .

پس از آن که امام رضا علیه السّلام به شهادت رسید ، ماءمون یک شب و یک روز ، شهادت آن حضرت را مخفی نگه داشت و سپس به سراغ محمدبن جعفربن صادق علیه السّلام که عموی امام رضا علیه السّلام و بزرگ علویان بود ، فرستاد و او را از درگذشت امام رضا علیه السّلام باخبر گردانید . ماءمون در جمع علویان سوگوار ، ابراز اندوه و تاءثر نمود و بدن شریف امام رضا علیه السّلام را به آنان نمایاند که ببینند ، هیچ آزاری به آن حضرت نرسید و به مرگ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه