گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 113

صفحه 113

دو کبوتر

دو کبوتر

دو کبوتر زیبا در آسمان آبی، خوش حال و شادمان پر می­کشیدند. آرام آرام، سرعت خود را کم کردند و پایین آمدند و خود را به بام­های شهر نزدیک کردند. از بالای خانه­ها پرواز می­کردند. دنبال جای مناسب می­گشتند. روی خانه پیامبر رسیدند. خانه پیامبر را پسندیدند. دور خانه چرخیدند و لب بام نشستند. خانه را خوب تماشا کردند و بعد از بام به سوی حیاط پر کشیدند و گوشه حیاط فرود آمدند. «چه جای خوبی! چه خانه دل­نشینی!» کم­کم به کمک هم با شاخه­های نرم و ریز لانه زیبایی ساختند و همانجا ماندگار شدند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کبوترها را دوست داشت. برایشان دانه می­ریخت و ظرف آب کنارشان می­گذاشت. کبوتران با شور و شوق دانه­ها را تندتند بر می­چیدند. بق بقو می­کردند و جای پای پیامبر را با لبخند می­بوسیدند.(1)


1- سنن النبی صلی الله علیه و آله، ص 188، ح 143.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه