گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 128

صفحه 128

با همه هیکلت!

با همه هیکلت!

جنگ هنوز شروع نشده بود. عرق از سر و صورت عوف می­چکید. هوا گرم بود و عوف هم بسیار قوی و هیکل درشت. تصمیم گرفت به خیمه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سری بزند. خیمه پیامبر کوچک بود و در دامنه کوه بر پا شده بود. پشت در خیمه رسید و صدای رسایش بلند شد: « سلامٌ علیکم.» پیامبر صاحب صدا را شناخت و جوابش را داد: «سلام علیکم و رحمه الله، بفرمایید داخل خیمه!» عوف جلوی در خیمه آمد. لبخند زد و به شوخی گفت: «هیکل من خیلی بزرگ و درشت است. آیا همه هیکلم تو بیاید یا بخشی از آن؟!» پیامبر که از شوخی زیبا و بانمک عوف خنده­اش گرفته بود، فرمود: «با همه هیکلت بفرما تو!»(1)


1- میزان­الحکمه، ح 18861.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه