گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 133

صفحه 133

دوست نماز

دوست نماز

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در محراب نشسته بود. مسلمانان هم در گوشه و کنار مسجد پراکنده بودند. آخرین لحظه­های غروب بود. ستاره­ها مثل گل­های زرد، یکی­یکی در باغ بزرگ آسمان شکفته می­شدند. کم­کم مسجد پیامبر پر شد. پیامبر، بی­صبرانه، منتظر رسیدن وقت نماز بود. بهترین لباسش را پوشیده بود؛ همان لباسی که فقط برای نماز می­پوشید. بلال وارد مسجد شد. پیامبر بیرون آمد و به آسمان نگاهی انداخت. بلال را صدا زد و گفت: «بلال عزیز! اذان بگو و ما را با اذان گفتن خوش­حال کن.» بلال گفت: «به روی چشم یا رسول الله!» به طرف محل اذان رفت. رو به قبله ایستاد دست­هایش را کنار گوش­هایش گذاشت. «الله اکبر الله اکبر.» آسمان مدینه و قلب پیامبر سرشار از نور خدا شد.(1)


1- سنن النبی صلی الله علیه و آله، صص 177و 268.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه