گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 134

صفحه 134

سوزن همسایه

سوزن همسایه

تق تق. «یا الله... سلام علیکم.» صدای آشنای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از پشت در به گوش رسید. زن نگاهی به شوهرش انداخت: «بدو در را باز کن. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پشت در است.» مرد تند و تیز از اتاق بیرون آمد و به طرف در دوید. در را باز کرد. «سلام علیکم برادر!» سلام گرم پیامبر قلبش را شاد کرد. «و علیکم السلام ای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ! بفرمایید منزل در خدمتتان باشیم.» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خیلی ممنون! آمده­­ام وسیله­تان را پس بدهم. بفرما اینها را بگیر!» پیامبر مشتش را باز کرد. مقداری نخ و یک سوزن در کف دست او بود. مرد شگفت­زده شد و نخ و سوزن را گرفت. پیامبر تشکر کرد و بعد خداحافظی کرد و رفت. مرد کنار در ایستاد و با حالت عجیبی، پیامبر را تماشا کرد. «چه انسان دقیقی!»(1)


1- سنن النبی صلی الله علیه و آله، ص 117.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه