گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 138

صفحه 138

همیشه شاداب

همیشه شاداب

روی سبزه­ها، زیر سایه درخت، کنار نهر نشسته بودند و هر کسی حرفی می­زد. پیامبر از آنجا می­گذشت. از دور، با لبخند، به آنها سلام داد. حال و احوال کرد و به سوی تپه رفت. یکی از آنها گفت: «صورتش را دیدید. لبخند زیبایش را دیدید. همیشه هنگام سلام دادن لبخند بر لب دارد.» دیگری گفت: «هنگام سخنرانی کردن هم لبخند نرمی بر لب دارد.» دیگری گفت: «حتی هنگام سکوت کردن هم لبخند بر لبانش نقش بسته است.» آن یکی هم گفت: «هیچ کس را ندیده­ام که به اندازه پیامبر، لبخند بر لبانش باشد.» همه سرهایشان را به نشانه تأیید کلام اینها تکان دادند. چهره­هایشان را بار دیگر به سوی پیامبر برگرداندند تا بار دیگر ایشان را ببینند. پیامبر کم­کم مثل خورشید از پشت تپه پایین می­رفت.(1)


1- حکمت­نامه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، ج 3، ح 2097 و 2099.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه