گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 19

صفحه 19

نماز تند

نماز تند

پیرمرد کنار خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و در زد و پیامبر را صدا کرد. همسر پیامبر در را گشود. به اتاق اشاره کرد و گفت: « پیامبر مشغول نماز است. بفرمایید تو!» پیرمرد لبخند زد و به سوی اتاق رفت. پیامبر گرم راز و نیاز با خدا بود. پیرمرد نزدیک­تر رفت. به دیوار تکیه داد و غرق تماشای پیامبر شد.

پیامبر حضور او را حس کرد. حمد و سوره­اش را تندتر از همیشه خواند. قنوت را هم کوتاه کرد. پیرمرد شگفت­زده شد. «پیامبر که همیشه نمازش را آرام می­خواند، چرا حالا تندتند می­خواند؟»

پیامبر، سلام آخر نمازش را هم داد. «الله اکبر، الله اکبر الله اکبر». نمازش را تمام کرد. صورت تابناکش را به سوی پیرمرد چرخاند: «سلام علیکم برادر عزیز! با من چه کار داری؟»

پیرمرد شگفت­زده شده بود. «خدایا! چقدر مهربان است! به خاطر من نمازش را زود تمام کرد.

خدایا...! »(1)


1- محمد محمدی ری شهری، اهل البیت فی الکتاب و السّنَّه، ص 310، ح 726.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه