گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 29

صفحه 29

عطرفروش

عطرفروش

عطرفروش، کوچه­ها را یکی یکی پشت سر گذاشت. عطرهایش را در کوچه­های مدینه می­گرداند. در خانه­ها را می­زد و به آنها عطر می­فروخت. مردم، او را می­شناختند. عطرهایش خوش­بو و تازه بود. لباس­های او نیز مثل برگ گل، بوی خوش می­داد. نزدیک خانه پیامبر رسید. اجازه گرفت و داخل شد. پیامبر به او خوشامد گفت و او را داخل خانه برد.

با مهربانی به او گفت: «هر وقت به خانه ما می­آیی، خانه ما را خوش­بو می­کنی.» عطرفروش گفت: «ای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، عطر خوش بوی شما خانه را زیبا و دل­نشین کرده است، نه عطرهای من».(1)


1- محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 287.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه