گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 32

صفحه 32

بگو که دوستت دارم

بگو که دوستت دارم

پیامبر و رفیق قدیمی­اش گوشه­ای نشسته و گرم گفت­وگو بودند. جوانی از نزدیکی­شان رد می­شد. با صدای بلند سلام کرد و به راهش ادامه داد. رفیق پیامبر به جوان که کم­کم دور می­شد، اشاره کرد و گفت: «این جوان از دوستان صمیمی من است. خیلی او را دوست دارم.» پیامبر گفت: «آیا به او گفته­ای که دوستش داری؟»

جواب داد: «نه! هنوز نگفته­ام.» پیامبر گفت: «برو و به او بگو که دوستش داری.» رفیق پیامبر، سریع برخاست و مثل آهو دوان دوان به سوی جوان رفت. نفس زنان به او رسید و گفت: «دوست عزیز، سلام آیا خبر داری که خیلی تو را دوست دارم؟»

جوان، شگفت­زده، با چشمان تر نگاهش کرد.(1)


1- حکمت­نامه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، ج 12، ح 9465.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه