گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 35

صفحه 35

صدای گریه

صدای گریه

«الله اکبر» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نماز عصر را شروع کرد. «بسم الله الرحمن الرحیم...» نوای زیبای «بسم الله» در میان مسجد پیچید. پس آهسته شروع کرد به خواندن حمد و سوره. نمازگزاران غرق در سکوت، در صف­های زیبا و منظم ایستاده بودند. مسجد سرشار از عشق و معنویت بود. پیامبر رکعت اول و دوم را مثل همیشه با آرامش خواند. رکعت سوم شد. ناگهان صدای گریه کودکی از دور به گوش رسید. گریه، لحظه به لحظه شدیدتر می­شد. گویا کسی نبود او را ساکت کند. پیامبر، سریع، نماز را به پایان رساند و از مسجد بیرون رفت. نمازگزاران شگفت زده به هم نگاه می­کردند. «چی شده؟ کجا رفت؟» چند لحظه بعد، پیامبر داخل مسجد برگشت. نمازگزاران با تعجب به ایشان نگاه می­کردند. مردی سکوت را شکست: «ای پیامبر خدا! چه اتفاقی افتاده است؟ آیا خبر بدی آورده­اند؟ چرا با عجله نماز خواندید؟» پیامبر نگاهی به صف­ها انداخت و فرمود: «آیا صدای گریه کودک را نشنیدید؟»(1)


1- حکمت­نامه کودک، ص 136، ح 212.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه