گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 40

صفحه 40

یه لقمه این، یه لقمه آن

یه لقمه این، یه لقمه آن

سلمان با شور و شوق به سوی خانه پیامبر می­رفت. از شادی در پوست خود نمی­گنجید. آرام در زد. پیامبر دم در آمد و او را با احترام به خانه برد. حسن و حسین هم در خانه او بودند. پیامبر کنار دیوار اتاق نشست و بچه­ها هم در دو طرفش نشستند. سلمان به پشتی تکیه داد و رشته سخن را باز کرد. گاهی هم با لبخند به پسرهای گل نگاه می­کرد.

پیامبر ظرف غذایی را جلویش گذاشته بود و به پسرهای عزیزش غذا می­داد. یک لقمه در دهان حسن علیه السلام می­گذاشت و یک لقمه در دهان حسین علیه السلام. بچه­ها با شور و شوق، لقمه­های خوشمزه را می­خوردند. چشم­های روشنشان پر از گل ستاره بود. صورتشان گل انداخته بود. بوی عطرشان خانه را پر کرده بود و خانه پیامبر، زیباتر از بهار شده بود.(1)


1- رفتار پیامبر با کودکان و نوجوانان، ص 55؛ به نقل از: بحارالانوار، ج 36، ص 304.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه