گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 42

صفحه 42

پدر و گل پسر

پدر و گل پسر

پسرک در آغوش گرم پدر جا خوش کرده بود. پدرجانش او را پشت سر هم در آغوش می­فشرد و لُپ­های سرخ و تُپلش را می­بوسید. پسرک هم قهقهه می­زد و به پدر خوبش نگاه می­کرد. پیامبر از کنارشان می­گذشت. آنها را با لبخند نگاه کرد. لحظه­ای ایستاد. مرد را صدا زد: «سلام علیکم برادر عزیز! بچه خودت است؟» مرد با خوش­حالی پاسخ داد: «آری.» پیامبر پرسید: «دوستش داری؟» مرد گفت: «آری به خدا، ای پیامبر خدا! خیلی دوستش دارم.» پس گل بوسه دیگری بر لپ­های سرخ پسرک کاشت. پیامبر فرمود: «آیا می­خواهی چیزی برایت بگویم که محبت شما به پسرت بیشتر شود.» مرد با خوش­حالی گفت: «بله، بله، ای پیامبر خدا! پدر و مادرم فدایت باد.» پیامبر فرمود: «هر کس کودک خردسالی از نسل خود را خوش­حال کند، خداوند در روز قیامت، او را خوش­حال می­کند».(1)


1- میزان الحکمه، ح 22622.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه