گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 51

صفحه 51

خرما بفرما!

خرما بفرما!

باغبان سینی­اش را پر از خرمای تازه کرد. به سوی پیامبر رفت. پیامبر و یارانش زیر سایه نشسته بودند. باغبان خم شد و با مهربانی تعارف کرد: «لطفاً بفرمایید! تازه و نوبر است بفرمایید! نوش جانتان!»

پیامبر نگاهی به دور و بر انداخت. چند تا پسر بچه در گوشه­ای نشسته بودند و با چشمان تیزشان سینی خرما را نگاه می­کردند. چند دانه خرما برداشت. به سوی کودکان رفت و با مهربانی گفت: «کوچولوهای عزیز خرما بفرمایید!» بچه­ها چشم­هایشان مثل پولک درخشید. از جا پریدند. دست­ها را جلو آوردند و با شور و شادی شبیه گنجشک­هایی که تندتند دانه برمی­چینند، دانه­های خرما را از دست پیامبر برداشتند.(1)


1- ابوالحسن مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج 4، ص 114.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه