گل صدبرگ: داستان های شیرین پیامبر مهربانی برای کودکان و نوجوانان صفحه 57

صفحه 57

شاپرک­ها در باغ

شاپرک­ها در باغ

شور و شادی بچه­ها، خانه را پر کرده بود. از اتاق به حیاط می­رفتند و بر می­گشتند. دور حیاط دنبال هم می­دویدند و بازی­های جور واجور می­کردند. بچه­های پیامبر دوستان زیادی داشتند. امروز هم مثل روزهای دیگر، بچه­ها در خانه پیامبر جمع شده و سرگرم بازی بودند. صدای در به گوش رسید. در باز شد و پیامبر داخل خانه آمد. نگاهی به بچه­ها انداخت و به آنها سلام کرد.

بچه­ها هم خنده­کنان، یک صدا، جواب سلام او را دادند و دوباره بازی را از سر گرفتند. پیامبر با لبخند نرم نگاهشان کرد: «ماشاءالله گل­های نازم.» چند لحظه کنارشان ایستاد و بعد به طرف اتاقش رفت.(1)


1- سیدعلی حسین زاده، تربیت فرزند، ص 108، به نقل از: صحیح بخاری، ج 7، ص 102.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه