تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 124

صفحه 124

برخي از جمله «جُبّائي» مي‌افزايد: آنان پيش از خواب عميق خويش دهانه غار را با سنگ مسدود كردند و پس از مدتي، شباني دهانه آن را گشود و در دهانه بيروني آن، براي گوسفندانش جايگاهي براي استراحت فراهم ساخت و كاري به درون غار كه اصحــاب كَهْــف در فراخنــاي آن خفتــه بودنــد، نداشــت و متــوجّه آنــان نشد.

و «عَطــــاء» مي‌گــــويــد: منظــــور از واژه «وَصِيــد»، آستــانــه در اســــت.

داستان سگ «اصحاب كَهْف»

1 ـ بيشتر مفسّران از جمله «اِبن عَبّاس» برآنند كه «اصحاب كَهْف» در راه هجرت خويش به شباني برخوردند كه سگي به همراهش بود. شبان پس از گفتگو با آن جوانان پرشور و روشنفكر، به راه و رسم آنان گرايش يافت و خود به همراه آنان به راه افتـــاد و ســگ او نيز از پــي آنـــان روان گــرديــد.

2 ـ امّا برخي از جمله «كَعْب» مي‌گويد: آنان در سر راه خويش به سگي برخوردند

تفسير مردان (149)

كه از پي آنها روان گرديد و با اينكه او را چندين بار به عقب راندند باز نگشت و سرانجام به خواست خدا به زبان آمد و گفت: هان اي بندگان خدا! از من نهراسيد كه من به شما خيانت نخواهم كرد، چراكه من دوستداران خدا را دوست مي‌دارم؛ شما بخــوابيــد تــا مــن نگهبــاني شمــــا را بــه عهــده گيــرم.

3 ـ پاره‌اي برآنند كه اين سگ باوفا، سگ شكاري آنان بود.

«مُقـــاتِل» مــي‌گـــويــد: ايــن ســـگ زرد رنـــگ بــود.

امّا به باور «اِبن عَبّاس»، سفيد و سياه و نامش «قمطير» بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه