تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 166

صفحه 166

(194) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

روح طبقاتي مشكل بزرگ جامعه‌ها

نه تنها آيه فوق ، با تقسيم جامعه به دو گروه اشراف و فقراء مبارزه مي‌كند ، بلكه در بسياري از آيات قرآن روي اين مطلب تأكيد شده است. اصولاً جامعه‌اي كه گروهي از آن ( كه طبعا اقلّيّتي خواهند بود ) مرفّه‌ترين زندگي را داشته باشند ، در ناز و نعمت غوطه‌ور و در اسراف و تبذير غرق باشند و به موازات آن آلوده انواع مفاسد گردند ، درحالي كه گروه ديگري كه اكثريت را تشكيل مي‌دهند از ابتدايي‌ترين و ساده‌ترين وسيله زندگي انساني محروم باشند چنين جامعه‌اي نه جامعه‌اي است كه اسلام آن را بپسندد و نه رنگ جامعه انساني دارد. چنين مجتمعي هرگز روي آرامش نخواهد ديد ، ظلم و ستم ، خفقان و سلب آزادي ، استعمار و استكبار، حتما برآن سايه خواهد انداخت، جنگ‌هاي خونين غالبا از جامعه‌هايي كه داراي چنين بافتي هستند برخاسته و ناآرامي‌ها در چنين جوامعي هرگز پايان نمي‌گيرد. در جامعه جاهلي زمان نوح نيز اشراف بت پرست به نوح همين ايراد را مي‌كردند كه چرا به تعبير آن‌ها «اَراذِل» از تو پيروي كرده‌اند ؟ ( اراذل به معني پست‌ها ، چرا كه اين كوردلان مقياس بزرگي و پستي را درهم و دينار مي‌پنداشتند ) « فَقالَ الْمَلاَُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَريكَ اِلاّ بَشَرا مِثْلَنا وَ ما نَريكَ اتَّبَعَكَ اِلاِّالَّذينَ هُمْ اَراذِلُنا » ( 27 / هود ). و ديديم كه چگونه گروهي از اين خودپرستان بي‌ايمان حتّي از نشستن در كنار تهيدستان باايمان، ولو براي‌چند لحظه، اباداشتند و نيز در تاريخ اسلام خوانده‌ايم كه چگونه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله با كنار زدن گروه اول و ميدان دادن به گروه دوم جامعه‌اي ساخت به معني واقعي كلمه ، « توحيدي » ، جامعه‌اي كه استعدادهاي نهفته در آن شكوفا گشت و ملاك ارزش و شخصيت، نبوغ‌ها و ارزش‌هاي‌انساني و تقوا و دانش و ايمان و جهاد و عمل‌صالح بود.

تفسير مردان (195)

رابطـه هواپرستي و غفلت از خدا

روح آدمي را يا خدا پر مي‌كند و يا هوا ، كه جمع ميان اين دو ممكن نيست ، هواپرستي سرچشمه‌غفلت ازخدا و خلق‌خدا است، هواپرستي عامل‌بيگانگي‌از همه‌اصول‌اخلاقي است و بالاخره هواپرستي انسان را در خويشتن فرو مي‌برد و از همه حقايق جهان دور مي‌سازد. يك انسان هواپرست جز به اشباع شهوات خويش نمي‌انديشد آگاهي ، گذشت ، ايثار ، فداكاري و معنويت براي او مفهومي ندارد. رابطه اين دو با هم در آيه فوق به خوبي بازگو شده است ، آن‌جا كه مي‌گويد :« تُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَويهُ وَ كانَ اَمْرُهُ فُرُطا ». در اين‌جا نخست غفلت از خدا مطرح است و به دنبال آن پيروي از هوا و جالب اين‌كه نتيجه آن افراط كاري آن‌هم به طور مطلق ذكر شده است. چرا هواپرست هميشه گرفتار افراط است ، شايد يك دليلش اين باشد كه طبع آدمي در لذت‌هاي مادي هميشه گرفتار افراط است و رو به افزون‌طلبي مي‌رود كسي كه ديروز از فلان مقدار مواد مخدر نشئه مي‌شد امروز با آن مقدار نشئه نمي‌شود و بايد تدريجا بر مقدار آن بيفزايد ، كسي كه ديروز يك قصر مجهز چندهزار متري او را سير مي‌كرد امروز براي او يك امر عادي است و به همين ترتيب در همه شاخه‌هاي هــوا و هــوس ، دايمــا رو به افــراط گام برمي‌دارند تا خود را هلاك و نابود كنند .

نـزديك شـدن به ثـروتمنـدان بـه خاطر ثروتشان

نكته ديگري كه آيه فوق به ما مي‌آموزد اين است كه مانبايد از ارشاد و هدايت اين گروه و آن گروه به‌خاطر آن‌كه ثروتمندند ، يا زندگي مرفهي دارند پرهيز كنيم و به اصطلاح قلم سرخي دور آن‌ها بكشيم ، بلكه آن‌چه مذموم است آن است كه ما به خاطر بهره‌گيري از دنياي مادي آن‌ها به سراغ آن‌ها برويم و به گفته قرآن مصداق «تُريدُ زينَةَ الْحَيوةِ الدُّنْيا» باشيم، اما اگر هدف هدايت و ارشاد آن‌ها و حتي بهره‌گيري از امكاناتشان براي فعاليت‌هاي مثبت و ارزنده اجتماعي باشد تماس با آن‌ها نه تنها مذموم نيست بلكه لازم و واجب است .

(196) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

شرح آيه از تفسير مجمع‌البيان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه