تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 20

صفحه 20

خلِــدينَ فيهــا مادامَتِ السَّمواتُ وَ الاَْرْضُ اِلاّ ما شاآءَ رَبُّكَ اِنَّ رَبَّكَ فَعّالٌ لِما يُريدُ

جاودانه درآن خواهند ماند، تا آسمان‌ها و زمين‌برپاست، مگر آن‌چه پروردگارت بخواهدكه پروردگارت هر چه را اراده كند انجام مي‌دهد. (107 / هود)

وَ اَمَّا الَّــذيــنَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خلِدينَ فيها مادامَتِ السَّمواتُ وَالاَْرْضُ اِلاّ مــاشــاآءَ رَبُّــكَ عَطـاءً غَيْــرَ مَجْــذُوذٍ

اما آن‌ها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود ، مادام كه آسمان‌ها وزمين برپاست مگــر آن‌چــه پـروردگــارت بخــواهــد، بخششــي است قطــع نشدني. (108 / هود)

شرح آيه از تفسير نمونه

« زَفير » به معني فرياد كشيدني است كه با بيرون فرستادن نفس توأم باشد و «شَهيق» ناله توأم با فرو بردن نفس است. اين هر دو صداي فرياد و ناله كساني است كه از غم و اندوه ناله سر مي‌دهند ، ناله‌اي كه تمام وجود آن‌ها را پر مي‌كند و نشانه نهايت ناراحتي و شدت عذاب است. بايد توجه داشت كه « زَفير » و « شَهيق » هر دو مصدرند و زفير در اصل به معني بار سنگين بر دوش گرفتن است و چون چنين كاري سرچشمه آه و ناله مي‌شود به آن زفير گفته مي‌شود و شهيق در اصل به معني طولاني بودن است همــان‌گونه كه بــه كــوه بلنــد « جَبَلٌ شاهِقٌ » مي‌گويند و سپس به ناله‌هاي طولاني اطلاق شده است .

بعضي خواسته‌اند ازآيات فوق‌ذاتي بودن‌سعادت و شقاوت‌را اثبات‌كنند درحالي‌كه نه تنها آيات فوق دلالتي بر اين امر ندارد بلكه به وضوح ثابت‌مي‌كندكه سعادت و شقاوت‌اكتسابي‌است، زيرامي‌گويد: « اَمَّا الَّذينَ شَقُوا » ( آن‌ها كه شقاوتمند

(30) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

شدند ) و يا مي‌گويد : « اَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا » ( آن‌ها كه سعادتمند شدند ) اگرشقاوت و سعادت‌ذاتي بودمي‌بايست گفته‌شود«اَمَّا الاَْشْقِياءُ وَ اَمَّاالسُّعَداءُ»و مانندآن و ازاين‌جاروشن‌مي‌شودآن‌چه‌درتفسير فخررازي آمده‌كه «در اين آيات خداوند ازهم‌اكنون حكم‌كرده‌كه گروهي درقيامت‌سعادتمندند و گروهي‌شقاوتمند و كساني‌را كه‌خداوند محكوم به‌چنين حكمي كرده و مي‌داند سرانجام در قيامت سعيد و يا شقي خواهندبود محال‌است تغييرپيدا كنند، والا لازم مي‌آيدكه خبر دادن خداوند كذب و علمش‌جهل شود و اين‌محال است » ... به‌كلي بي‌اساس‌است. اين همان ايراد معروف « علم خدا » در مسأله جبر و اختيار است كه پاسخ آن‌از قديم داده‌شده است و آن اين‌كه: اگر ما افكارپيش ساخته‌خود را نخواهيم بر آيات تحميل كنيم مفاهيم آن روشن است، اين آيات‌مي‌گويد: در آن‌روز گروهي در پرتو اعمالشان‌سعادتمند و گروهي به‌خاطر اعمالشان‌شقاوتمند و خدامي‌داند چه‌كساني به‌اراده خود و به خواست و اختيار خود در طريق سعادت گام مي‌نهند و چه گروهي با اراده خود در مسير شقاوت گام مي‌نهند بنابراين به عكس آن‌چه او گفته اگر مردم مجبور به انتخاب اين راه باشند علم خدا جهل خواهد شد چراكه همگان با ميل و اختيار خود راه خويش را انتخاب مي‌كنند. شاهد سخن اين‌كه آيات فوق به دنبال داستان‌هاي اقوام پيشين است كه گروه عظيمي از آن‌ها بر اثر ظلم و ستم و انحراف از جاده حق و عدالت و آلودگي به مفاسد شديد اخلاقي و مبارزه با رهبران الهي گرفتار مجازات‌هاي دردناكي در اين جهان شدند كه قرآن براي تربيت و ارشاد ما و نشان دادن راه حق از باطل و جدا ساختن مسير سعادت از شقاوت اين داستان‌ها را بازگو مي‌كند. اصولاً اگر ما ، آن‌چنان كه فخر رازي و همفكرانش مي‌پندارند ، محكوم به سعادت و شقاوت ذاتي باشيم و بدون اراده به بدي‌ها و نيكي‌ها كشانده شويم تعليم و تربيت لغو و بيهوده خواهد بود . آمدن پيامبران و نزول كتب آسماني و نصيحت و اندرز و تشويق و توبيخ و سرزنش و ملامت و مؤآخذه و سؤال و بالاخره كيفر و پاداش همگي بي‌فايده يا ظالمانه محسوب

تفسير مردان (31)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه