تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 361

صفحه 361

هنگامي كه آن دو پيام‌رسان مسيح عليه‌السلام تكذيب شدند و شلاق خوردند، مسيح عليه‌السلام «شمعون» را، كه از چهره‌هاي بزرگ و نامدار «حواريون» بود، از پي آنان گسيل داشت و به او دستور داد تا با تدبير حكيمانه‌اي آنان را از بند رها ساخته و در راه دعوت به توحيــدگــرايي و يكتــاپرستــي ياريشان نمايد.

«شمعون» در چهره مردي ناشناس وارد شهر «انطاكيه» شد و با درباريان شاه طرح دوستي ريخت. آنان هنگامي كه با او نشست و برخاست كردند و با درايت و حكمت و اخلاق شايسته‌اش آشنا شدند، جريان را به فرمانرواي خويش گزارش كردند و او نيز اين مــرد فــرزانــه را نــزد خويش فرا خــوانــد و پس از آشنــايــي با او و لذت بــردن از گفتــار و رفتــارش وي را گــرامــي داشــت و به همنشيني خويش برگزيد.

تفسير مردان (391)

تدبيـري سنجيده و حكيمـانه

روزي «شمعون» در گرماگرم سخن با فرمانرواي شهر، رو به او كرد و گفت: هان اي شاه! شنيده‌ام شما دو انسان فرزانه را زنداني ساخته و زماني كه تو را به راه و رسمي جز مرام و مسلكي‌كه داري دعوت‌كرده‌اند، آنان را كتك زده‌اي، آيا اين خبر درست است؟

شاه گفت: آري!

پرسيد: آيا به دعوت آنان گوش سپرده‌اي تا بداني چه مي‌گويند؟

گفت: نه! چــرا كه خشــم من مــانـع شنيدن دعوت آنان گرديد!

«شمعون» با تدبيري ظريف و هنرمندانه افزود: اينك اگر صلاح مي‌دانيد بجاست كه آن دو را فــرا خـوانيد تا سخنانشان را بشنويم و ببينيم چه دارند و چه مي‌گويند؟

شاه آن دو را خواست و «شمعون» به گونه‌اي كه گويي هرگز آن دو را نمي‌شناسد، رو بــه آنــان كـرد و گفت: چه كسي شما را به اينجا فرستاده است؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه