تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 37

صفحه 37

شرح آيه از تفسير نمونه

« جُبّ » به معني چاهي است كه آن را سنگ‌چين نكرده‌اند و شايد غالب چاه‌هاي بياباني همين طور است و « غَيابَت » به معني نهان‌گاه داخل چاه است كه از نظرها غيب و پنهان است و اين تعبير گويا اشاره به چيزي است كه در چاه‌هاي بياباني معمول است و آن اين‌كه در قعر چاه ، نزديك به سطح آب ، در داخل بدنه چاه محل كوچك طاقچه مانندي درست مي‌كنند كه اگر كسي به قعر چاه برود بتواند روي آن بنشيند و ظرفي را كه با خود برده پر از آب كند ، بي‌آن‌كه خود وارد آب شود و طبعا از بالاي چاه كه نگاه كنند درست اين محل پيدا نيست و به همين جهت ازآن تعبيربه «غَيابَت» شده‌است.(1) در ميان برادران يك نفر بود كه از همه باهوش‌تر و يا باوجدان‌تر بود ، به همين دليل با طرح قتل يوسف مخالفت كرد و هم با طرح تبعيد او در يك سرزمين دوردست كه بيم هلاكت در آن بود و طرح سومي را ارائه نمود گفت : « اگر اصرار داريد كاري بكنيد يوسف را نكشيد ، بلكه او را در قعر چاهي بيفكنيد ( به گونه‌اي كه سالم بماند ) تا بعضي از رهگذران و قافله‌ها او را بيابند و با خود ببرند » و از چشم ما و پدر دور شود. بدون شك قصد اين پيشنهادكننده آن نبوده كه يوسف را آن‌چنان در چاه سرنگون سازند كه نابود شود بلكه هدف اين بود كه در نهان‌گاه چاه قرار گيرد تا سالم به دست قافله‌ها برسد. از جمله « اِنْ كُنْتُمْ فعِلينَ » چنين استفاده مي‌شود كه اين گوينده حتي اين پيشنهاد را به صورت يك پيشنهــاد قطعــي مطرح نكرد ، شايد ترجيح مي‌داد كه

1- اقتبــــــاس از « تفسيــــــر المَنــــــار » ، ذيــــل آيــــه .

تفسير مردان (53)

اصــلاً نقشـه‌اي بر ضــد يوسف طـرح نشود .

نقش ويرانگر حسد در زندگي انسان‌ها عليه‌السلام

درس مهم ديگري كه از اين داستان مي‌آموزيم اين است كه چگونه حسد مي‌تواند آدمي را تا سر حد كشتن برادر و يا توليد دردسرهاي خيلي شديد براي او پيش ببرد و چگونه اگر اين آتش دروني مهار نشود ، هم ديگران را به آتش مي‌كشد و هم خود انسان را. اصولاً هنگامي كه نعمتي به ديگري مي‌رسد و خود شخص از او محروم مي‌ماند ، چهار حالت مختلف در او پيدا مي‌شود. نخست اين‌كه آرزو مي‌كند همان‌گونه كه ديگران دارند ، او هم داشته باشد ، اين حالت را « غِبْطَة » مي‌خوانند و حالتي است قابل ستايش ، چراكه انسان را به تلاش و كوشش سازنده‌اي وامي‌دارد و هيچ اثر مُخَرِّبي در اجتماع ندارد. ديگر اين‌كه آرزو مي‌كند آن نعمت از ديگران سلب شود و براي اين كار به تلاش و كوشش برمي‌خيزد اين همان حالت بسيار مذموم « حَسَد » است ، كه انسان را به تلاش و كوشش مخرب درباره ديگران وامي‌دارد ، بي‌آن‌كه تلاش سازنده‌اي درباره خود كند. سوم اين كه آرزو مي‌كند خودش داراي آن نعمت شود و ديگران از آن محروم بمانند و اين همان حالت « بُخْل » و انحصارطلبي است كه انسان همه چيز را براي خود بخواهد و از محروميت دگران لذت ببرد. چهارم اين‌كه دوست دارد ديگران در نعمت باشند ، هر چند خودش در محروميت بسر ببرد و حتي حاضر است آن‌چه را دارد در اختيار دگران بگذارد و از منافع خود چشم بپوشد و اين حالت والا را « ايثار » مي‌گويند كه يكي از مهم‌ترين صفات برجسته انساني است. به هر حال حسد تنها برادران يوسف را تا سر حد كشتن برادرشان پيش نبرد بلكه گاه مي‌شود كه حسد انسان را به نابودي خويش نيز وامي‌دارد. به همين دليل در احاديث اسلامي براي مبارزه با اين صفت رذيله تعبيرات تكان دهنده‌اي ديده مي‌شود. به‌عنوان نمونه : از پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌و‌آله نقل شده كه فرمود: «خداوند

(54) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

موسي‌بن‌عمران را از حسد نهي كرد و به او فرمود : اِنَّ الْحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعَمي صادٌّ لِقَسْمِي الَّذي قَسَمْتُ بَيْنَ عِبادي وَ مَنْ يِكُ كَذلِكَ فَلَسْتَ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنّي : شخص حسود نسبت به نعمت‌هاي من بربندگانم خشمناك است و از قسمت‌هايي كه ميان بندگانم قائل شده‌ام ممانعت مي‌كند، هركس چنين باشد نه او از من است و نه من از اويم».(1) از امام صادق مي‌خوانيم: « آفَةُ الدّينِ‌الْحَسَدُ وَالْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ: آفت دين و ايمان سه چيز است : حسد و خودپسندي و فخرفروشي ». و در حديث ديگري از همان امام مي‌خوانيم:«اِنَّ الْمُؤْمِنَ يَغْبِطُ وَ لا يَحْسُدُوَالْمُنافِقُ يَحْسُدُ وَ لايَغْبِطُ: افراد باايمان غبطه مي‌خورند ولي حسد نمي‌ورزند، ولي منافق حسد مي‌ورزد و غبطه نمي‌خورد».(2)

اين درس را نيز مي‌توان از اين بخش از داستان فراگرفت كه پدر و مادر در ابراز محبت نسبت به فرزندان بايد فوق‌العاده دقت به خرج دهد. گرچه يعقوب بدون شك در اين باره مرتكب خطايي نشد و ابراز علاقه‌اي كه نسبت به يوسف و برادرش بنيامين مي‌كرد روي حسابي بود كه قبلاً به آن اشاره كرديم ، ولي به هرحال اين ماجرا نشان مي‌دهد كه حتي بايد بيش از مقدار لازم در اين مسأله حساس و سختگير بود ، زيرا گاه مي‌شود يك ابراز علاقه نسبت به يك فرزند ، آن‌چنان عقده‌اي در دل فرزند ديگر ايجاد مي‌كند كه او را به همه كار وامي‌دارد ، آن‌چنان شخصيت خود را درهم شكسته مي‌بيند كه براي نابود كردن شخصيت برادرش ؛ حد و مرزي نمي‌شناسد. حتي اگر نتواند عكس‌العملي از خود نشان بدهد از درون خود را مي‌خورد و گاه گرفتار بيماري رواني مي‌شود ، فراموش نمي‌كنم فرزند كوچك يكي از دوستان بيمار بود و طبعا نياز به محبت بيشتر داشت ، پدر برادر بزرگ‌تر را به صورت خدمتكاري براي او درآورده بود چيزي نگذشت كه پسر بزرگ گرفتار بيماري رواني ناشناخته‌اي شد ، به آن دوست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه