تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 41

صفحه 41

شد ، تا بيت‌المال را كه مال مردم بود به نفع آن‌ها حفظ كند و در مسير منافع آنان به كار گيرد ، مخصوصا حق مستضعفان را كه در غالب جامعه‌ها پايمال مي‌گردد به آن‌ها برساند. در « فقه » در بحث قبول ولايت از طرف ظالم نيز اين‌بحث به‌طور گسترده آمده است كه قبول پست و مقام از سوي ظالم هميشه حرام نيست ، بلكه گاهي مستحب و يا حتي واجب مي‌گردد ، اين در صورتي است كه منافع پذيرش آن و مرجحات دينيش بيش از زيان‌هاي حاصل از تقويت دستگاه باشد. در روايات متعددي نيز مي‌خوانيم كه ائمه اهلبيت عليهم‌السلام به بعضي از دوستان نزديك خود ( مانند علي بن يقطيــن كــه از يــاران امــام كــاظـم بود و وزارت فرعون زمان خود هــارون الــرّشيــد را به اجــازه امــام پذيــرفت ) چنيــن اجــازه‌اي را مي‌دادنــد .

اهميت مسائل اقتصادي و مديريت

گرچه ما هرگز موافق مكتب‌هاي يك بعدي‌كه همه چيز را در بعد اقتصادي خلاصه مي‌كنند و انسان و ابعاد وجود او را نشناخته‌اند نيستيم ، ولي با اين‌حال اهميت ويژه مسائل اقتصادي را در سرنوشت اجتماعات هرگز نمي‌توان از نظر دور داشت ، آيات فوق نيز اشاره به همين حقيقت مي‌كند ، چرا كه يوسف از ميان تمام پست‌ها انگشت روي خزانه‌داري گذاشت ، زيرا مي‌دانست هرگاه به آن سر و سامان دهد قسمت عمده نابساماني‌هاي كشور باستاني مصر ، سامان خواهد يافت و از طريق عدالت‌اقتصادي مي‌تواند سازمان‌هاي ديگر را كنترل كند. در روايات اسلامي نيز اهميت فوق العاده‌اي به اين موضوع داده شده است ، از جمله در حديث معروف علي يكي از دو پايه اصلي زندگي مادي و معنوي‌مردم (قِوامُ‌الدّينِ وَ الدُّنْيا) مسائل‌اقتصادي قرار داده شده است ، در حــالي كــه پــايــه ديگــر علــم و دانش و آگــاهي شمــرده شده است .

تفسير مردان (59)

تعهد و تخصص دو ركن اساسي مديريت است

تعبير يوسف كه مي‌گويد : « اِنّي حَفيظٌ عَليمٌ » دليل بر اهميت مديريت در كنار امانت است و نشان مي‌دهد كه پاكي و امانت به تنهايي براي پذيرش يك پست حساس اجتماعي كافي نيست ، بلكه علاوه بر آن آگاهي و تخصص و مديريت نيز لازم است ، چراكه «عَليم» را در كنار «حَفيظ» قرار داده است . و ما بسيار ديده‌ايم كه خطرهاي ناشي از عدم اطلاع و مديريت كمتر از خطرهاي ناشي از خيانت نيست بلكه گاهي‌از آن برتر و بيشتر است. با اين تعليمات روشن اسلامي نمي‌دانيم چرا بعضي مسلمانان به مسأله مديريت و آگاهي هيچ اهميت نمي‌دهند و حداكثر كشش فكر آن‌ها در شرايط واگذاري پست‌ها ، همان مسأله امانت و پاكي است با اين‌كه سيره پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله و علي در دوران حكــومتشــان نشــان مي‌دهــد ، آن‌هــا به مسأله آگاهي و مديريت همانند امانت‌ودرستكاري اهميت مي‌دادند.

مـدح خــويش يــا معــرفـي‌خــويشتـن

بدون شك تعريف خويش كردن كار ناپسندي است ، ولي با اين حال اين يك قانون كلي نيست ، گاهي شرايط ايجاب مي‌كند كه انسان خود را به جامعه معرفي كند تا مردم او را بشناسند و از سرمايه‌هاي وجودش استفاده كنند و به صورت يك گنج مخفي و متروك باقي نماند. در آيه فوق نيز خوانديم كه يوسف به هنگام پيشنهاد پست خزانه‌داري مصر خود را با جمله « حَفيظٌ عَليم » ستود ، زيرا لازم بود سلطان مصر و مردم بدانند كه او واجد صفاتي است كه براي سرپرستي اين كار نهايت لزوم را دارد. لذا در تفسير عياشي از امام صادق مي‌خوانيم كه در پاسخ اين سؤال كه آيا جايز است انسان خودستايي كند و مدح خويش نمايد ؟ فرمود : « نَعَمْ اِذَا اضْطُرَّ اِلَيْهِ اَما سَمِعْتَ قَوْلَ يُوسُفَ اِجْعَلْني عَلي خَزائِنِ‌الاَْرْضِ اِنّي حَفيظٌ‌عَليمٌ وَ قَوْلَ الْعَبْدِالصّالِحِ وَ اَنَا لَكُمْ ناصِحٌ اَمينٌ: آري هنگامي‌كه ناچار شود مانعي ندارد ، آيا نشنيده‌اي گفتار يوسف را كه فرمود : مرا بر خزائن زمين قرار ده كه من امين و آگاهم و همچنين گفتار بنده صالح

(60) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

خدا ( هود ) من براي شما خيرخواه و امينم » .(1) و از اين‌جا روشن مي‌شود اين‌كه در خطبه « شقشقيه » و بعضي ديگر از خطبه‌هاي نهج البلاغه علي به‌مدح خويشتن مي‌پردازد و خودرا محور آسياي خلافت مي‌شمرد ، كه هماي بلند پرواز انديشه‌ها به اوج فكر و مقام او نمي‌رسد و سيل علوم و دانش‌ها از كوهسار وجودش سرازير مي‌شود و امثال اين‌تعريف‌ها همه براي اين‌است‌كه مردم‌ناآگاه و بي‌خبر به مقام او پي ببرند و از گنجينـه وجـودش بـراي بهبــود وضــع جــامعــه استفـــاده كننــد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه