تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 44

صفحه 44

(62) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

هنگامي كه يوسف نزد او رفت، وي را دوشيزه يافت و به او گفت: آيا اين راه، بهتر از آن نبــود كه تــو در انــديشــه‌اش بــودي؟ و خدا از آن زن، دو پسر به يوسف داد كه نــام آنــان را «اِفــرائيم» و «ميشـــا» نهـــاد.

پاره‌اي آورده‌اند كه: روزي يوسف به همراه گروهي از ياران، باشكوه وصف‌ناپذيري از راهي مي‌گذشت كه آن زن يوسف را ديد و گريست و آن گاه گفت: ستايش از آنِ خدايي است كه فرمانروايان را به كيفر گناه و نافرماني و خشونت و خودكامگي، از تخت قدرت پايين مي‌كشد و به ذلّت و خفّت مي‌نشاند و بردگان و بندگان را به پاداش فرمانبرداري و كردار شايسته و عادلانه به اوج اقتدار مي‌رساند. اَلْحَمْــــدُ لِلّهِ الَّــذي جَعَــلَ الْمُلُــوكَ بِـاْلَمْعصِيَــــةِ عَبيــــداٍ و العَبيــدَ باِلطّاعَـــةِ مُلُــوكاً.

يوسف با شنيدن اين سخن ارزشمند از آن زن، دستور داد او را به خانه بردند و اداره امــور او را - بســان خانـواده خويش - به عهده گرفت، امّا با او ازدواج نكرد.

در تفسير «عليّ بن ابراهيم» آمده است كه: عزيز مصر در همان سال‌هاي قحطي و خشكسالي از دنيا رفت و همسرش نيز كارش به فقر و گدايي كشيد. به او گفتند خوب است ســر راه يــوسف قرار گيري و از او كمك بخــواهــي، گفت: من از او شرم مي‌كنم و هرگز نمي‌تـوانم با او رو به رو شوم.

سرانجام روزي سر راه يوسف نشت و هنگامي كه آن حضرت در ميان ياران به آنجا رسيد، زليخا برخاست و گفت: پاك و منزه است آن خدايي كه شاهان و زورمداران را به كيفر نافرماني و گناه و عدم رعايت حقوق مردم به ذلت و حقارت و بردگي مي‌كشد و ستمديدگان و بردگان را به پاداش فرمانبرداري و انجام كارهاي شايسته و رعايت حقوق مردم به اوج شكوه و اقتدار مي‌رساند.

سُبْحــانَ مَنْ جَعَــلَ الْمُلُـوكَ بِالْمَعْصِيَةِ عَبيداً، و العَبيدَ بِالطّاعَةِ مُلُوكاً.

يوسف با شنيدن صداي او، گفت: آيا تو همان بانوي كاخ هستي؟

او، آهي سرد از دل بر كشيد و گفت: آري، اين منم كه به كيفر گناه به اين روز

تفسير مردان (63)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه