تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 451

صفحه 451

شرح آيه از تفسير نمونه

در اين آيه مخاطب كل جامعه انساني است و مهم‌ترين اصلي را كه ضامن نظم و ثبات است ، بيـان مي‌كنـد و ميـزان واقعـي ارزش‌هـاي انسانـي را در برابر ارزش‌هاي كاذب و دروغين‌مشخص‌مي‌سازد. منظور از آفرينش مردم از يك مرد و زن همان بازگشت نسب انسان‌ها به « آدم » و « حواء » است ، بنابراين چون همه از ريشه واحدي هستند ، معني ندارد كه از نظر نسب و قبيله بر يكديگر افتخار كنند و اگر خداوند براي هر قبيله و طايفه‌اي ويژگي‌هايي آفريده براي حفظ نظم زندگي اجتماعي مردم است ، چراكه اين تفاوت‌ها سبب شناسايي است و بدون شناسايي افراد ، نظم در جامعه انساني حكم‌فرما نمي‌شود ، چراكه هر گاه همه يكسان و شبيه‌يكديگر و همانند بودند ، هرج و مرج عظيمي سراسر جامعه انساني را فرا مي‌گرفت. در اين كه ميان « شعوب » ( جمع « شَعْب » بر وزن صعب ) به معني « گروه عظيمي از مردم » و « قبايل » جمع « قبيله » ، چه تفاوتي است ؟ مفسران احتمالات مختلفي داده‌اند ، اما بهترين تفسير آن است كه دايره شعوب گسترده‌تر از دايره قبايل است ، همانطور كه « شَعْب » امـروز بـر يـك « ملت » اطلاق مي‌شود. به‌هرحال قرآن‌مجيد بعداز آن‌كه بزرگترين مايه‌مباهات و مفاخره عصرجاهلي‌يعني نسب و قبيله‌را ازكار مي‌اندازد، به سراغ معيار واقعي ارزشي رفته ، مي‌افزايد : « گرامي‌ترين شما نزد خـداوند باتقواترين شما است » (اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقيكُمْ). به اين ترتيب قلم سرخ بر تمام امتيازات ظاهري و مادي

(486) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

كشيده و اصالت و واقعيت را به مسأله تقوا و پرهيزكاري و خداترسي مي‌دهد و مي‌گويد براي تقرب به خدا و نزديكي به ســاحت مقدس او هيچ امتيازي جز تقوا مؤثر نيست. اما چرا اين تفكر متعفن هنوز مورد علاقه گروه زيادي است كه خود را ظاهرا مسلمان مي‌شمرند و دم از قرآن و اخوت اسلامي مي‌زنند ، معلوم نيست. در نظام ارزشي جاهلي كه بر محور « تفاخر به آباء و اموال و اولاد » دور مي‌زد ، يك مشت دزد و غارتگر پرورش مي‌يافت ، اما با دگرگون شدن اين نظام و احياي اصل والاي اِنَّ اَكْرَمَكُمْ‌عِنْدَاللّهِ‌اَتْقيكُمْ محصول آن انسان‌هايي همچون‌سلمان و ابوذر و عمار ياسر و مقدادبود. مهم در انقلاب جوامع انساني انقلاب نظام‌ارزشي آن واحياي اين اصل اصيل اسلامي‌است.

حقيقــت تقــــوي

حقيقــت تقــــوي

قرآن بزرگترين امتياز را براي تقوي قرارداده و آن را تنها معيار سنجش ارزش انسان‌ها مي‌شمــرد. در جــاي ديگــر تقوي را بهترين زاد و توشه شمرده ، مي‌گويد : « وَ تَزَوَّدُوا فَاِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوي» ( 197/بقره ). و در جاي ديگر لباس تقوي را بهترين لباس براي انسان مي‌شمرد : « وَ لِباسُ التَّقْوي ذلِكَ خَيْرٌ » ( 26 / اعراف ). و در آيات متعددي يكي از نخستين اصول دعوت انبياء را « تقوي » ذكر كرده و بالاخره در جـاي ديگر اهميت اين موضوع را تا آن حد بالا برده كه خدا را « اهل تقوي » مي‌شمرد و مي‌گـويد : « هُوَ اَهْلُ التَّقْوي وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ » ( 56 / مدثر ). قرآن « تقوي » را نور الهي مي‌داند كه هر جا راسخ شود ، علم و دانش مي‌آفريند : « وَاتَّقُوا اللّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللّهُ » ( 282/ بقره ). و نيز «نيكي» و «تقوي»را قرين‌هم‌مي‌شمرد: (وَ تَعاوَنوُا عَلَي الْبِرِّ وَالتَّقْوي) ( 2 / مائده ). و « عدالت » را قريـن « تقـوي » ذكـر مي‌كنـد : ( اِعْـدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلتَّقْوي ) ( 8 / مائده ). اكنون بايد ديد حقيقت تقوي اين سرمايه بزرگ معنوي و اين بزرگترين افتخار انسان با اين‌همه امتيازات چيست ؟ قرآن اشاراتي دارد كه پرده از روي حقيقت تقوي برمي‌دارد : در آيات متعددي جاي تقوي را « قلب » مي‌شمرد ، از

تفسير مردان (487)

جمله مي‌فرمايد : « اوُلئِكَ الَّذينَ امْتَحَـنَ اللّـهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوي : آن‌ها كه صداي خود را در برابر رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله پايين مي‌آورند و رعايت ادب مي‌كنند، كسـاني هستند كه خداونـد قلوبشـان را براي پذيرش تقوي آزموده است » ( 3 / حجرات ). قرآن « تقوي » را نقطه مقابل « فجور » ذكر كرده ، چنان‌كه در آيه 8 سوره شمس مي‌خوانيم: «فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْويها: خداوند انسان را آفريد و راه فجور و تقوي را به او نشان داد ».

قرآن هر عملي را كه از روح اخلاص و ايمان و نيت پاك سرچشمه گرفته باشد ، بر اساس « تقوي » مي‌شمرد ، چنان‌كه در آيه 108 سوره توبه درباره‌مسجد « قبا » كه منافقان مسجد « ضرار » را در مقابل آن ساختند ، مي‌فرمايد : «لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَي‌التَّقْوي مِنْ اَوَّلِ يَوْمٍ اَحَقُّ اَنْ تَقُومَ فيهِ: مسجدي كه از روز نخست بر شالوده تقوي باشد، شايسته‌تر است كه در آن نماز بخواني ». ازمجموع اين‌آيات به‌خوبي استفاده‌مي‌شودكه «تقوي» همان احساس مسؤوليت و تعهدي است كه به دنبال رسوخ ايمان درقلب بر وجود انسان حاكم مي‌شود و او را از « فجور » و گناه بازمي‌دارد، به‌نيكي و پاكي و عدالت دعوت‌مي‌كند، اعمال آدمي را خالص و فكر و نيت او را از آلودگي‌هــا مي‌شويد. هنگامي‌كه به ريشه لغوي اين كلمه باز مي‌گرديم نيز به همين نتيجه مي‌رسيم ، زيرا « تقوي » از « وِقاية » به معني كوشش در حفظ و نگهداري چيزي است و منظور در اين‌گونه موارد نگهداري روح و جان از هر گونه آلودگي و متمركز ساختن نيروها در اموري است كه رضاي خدا در آن است. بعضي از بزرگان براي تقوي سه مرحله قائل شده‌اند:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه