تفسیر مردان (آیاتُ الرِّجالِ فِی الْقُرآن) بررسیمجموعه‌آیات مربوط به «مردان» درقرآن کریم «جلد دوم» صفحه 9

صفحه 9

تفسير مردان (11)

تهديد كند ، ناشي مي‌شود ، همان‌گونه كه غم و اندوه معمولاً نسبت‌به گذشته و فقدان امكاناتي است كه در اختيار داشته است. اولياء و دوستان راستين خدا از هرگونه وابستگي و اسارت جهان مادّه آزادند و « زهـد » به معني حقيقيش بر وجود آن‌ها حكومت مي‌كند ، نه با از دست دادن امكانات مادي ، جزع و فزع مي‌كنند و نه ترس از آينده در اين‌گونه مسائل افكارشان را به خود مشغول مي‌دارد. بنابراين « غم‌ها » و « ترس‌هايي » كه ديگران را دائما در حال اضطراب و نگراني نسبت به گذشته و آينده نگه مي‌دارد ، در وجود آن‌ها راه ندارد. يك ظرف كوچك آب ، از دميدن يك انسان ، متلاطم مي‌شود ولي در پهنه اقيانوس كبير حتي طوفان‌ها كم‌اثر است و به همين دليل آن را اقيانوس آرام مي‌نامند ( لِكَيْ لا تَأْسَوْا عَلي ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ ) (23/حديد). نه آن روز كه داشتند ، به آن دل بستند و نه امروز كه از آن جدا مي‌شوند، غمي دارند ، روحشان بزرگ‌تر و فكرشان بالاتر از آن است كه اين‌گونه حوادث در گذشته و آينده در آن‌ها اثر بگذارد. به‌اين‌ترتيب امنيت و آرامش واقعي بر وجود آن‌ها حكمفرما است و به گفته قرآن ؛ «اوُلآئِكَ لَهُمُ الاَْمْنُ» ( 82 / انعــام ) و يــا به تعبير ديگر ؛ «اَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: ياد خدا مايه آرامش دل‌ها است » ( 28 / رعد ). خلاصه اين‌كه غم و ترس در انسان‌ها معمولاً ناشي از روح دنياپرستي است ، آن‌ها كه از اين روح تهي هستند ، اگر غم و ترسي نداشته باشند ، بسيار طبيعي است. اين بيان استدلالي مسأله بود و گاهي همين موضوع به بيان ديگري كه شكل عرفاني دارد ، به اين صورت عرضه مي‌شود. اولياي خدا آن‌چنان غرق صفات جمال و جلال او هستند و آن‌چنان محو مشاهده ذات پاك او مي‌باشند كه غير او را به‌دست فراموشي مي‌سپرند ، روشن است در غم و اندوه و ترس و وحشت حتما نياز به تصور فقدان و از دست دادن چيزي و يا مواجهه با دشمن و موجود خطرناكي دارد ، كسي كه غير خدا در دل او نمي‌گنجد و به غير او نمي‌انديشد و جز او را در روح خود پذيرا نمي‌شود ، چگونه ممكن است غم و اندوه و ترس وحشتي داشته باشد. از آن‌چه گفتيم ، اين

(12) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

حقيقت نيز آشكار شد كه منظور غم‌هاي مادي و ترس‌هاي دنيوي است ، وگرنه دوستان خدا وجودشان از خوف او مالامال‌است ، ترس‌از عدم‌انجام وظايف و مسؤوليت‌ها و اندوه بر آن‌چه از موفقيت‌ها از آنان فوت شده ، كه اين ترس و اندوه جنبه معنوي دارد ومايه تكامل وجود انسان و ترقي‌او است، به‌عكس ترس و اندوه‌هاي مادي كه مايه انحطاط و تنزّل است. اميرمؤمنان علي در خطبه معروف « هَمّام » كه حالات اولياي خدا در آن به عالي‌ترين وجهي ترسيم شده ، مي‌فرمايد : «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ : دل‌هاي آن‌ها محزون و مردم از شرّ آن‌ها در امان هستند » و نيز مي‌فرمايد : «وَ لَوْ لاَ الاَْجْلُ الَّذي كَتَبَ اللّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ في اَجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقا اِلَي الثَّوابِ وَ خَوْفا مِنَ الْعِقابِ : اگر اجلي كه خداوند براي آن‌ها مقرر كرده نبود، حتي يك چشم به‌هم زدن ارواح آن‌ها در بدن‌هايشان آرام نمي‌گرفت ، به خاطر عشق به پاداش الهي و ترس و وحشت از مجازات و كيفر او » .(1) قرآن مجيد درباره مؤمنـان مي‌گويـد : «اَلَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السّاعَةِ مُشْفِقُونَ : كساني كه از پروردگارشان با اين‌كه او را به خشم نمي‌بينند ، مي‌ترسند و از رستاخيز بيمناكند » ( 49/انبياء ) ، بنابراين آن‌ها خوف و ترس ديگري دارنـد .

جالب اين‌كه ايمان را به صورت فعل ماضي مطلق آورده و تقوا را به صورت ماضي استمراري ، اشاره به اين‌كه ايمان آن‌ها به سرحدّ كمال رسيده ولي مسأله تقوا كه در عمل روزمره منعكس مي‌شود و هرروز و هرساعت كار تازه‌اي مي‌طلبد و جنبه تدريجي دارد ، براي آن‌ها به صورت يك برنامه و وظيفه دائمي درآمده است . آري اين‌ها هستند كه با داشتــن اين دو ركــن اســاسي ديــن و شخصيــت ، چنان آرامشي در درون جــان خود احساس مي‌كنند كه هيچ‌يك از طوفان‌هاي زندگي آن‌ها را تكان نمي‌دهد ، بلكه به مضمون « اَلْمُؤْمِنُ كَالْجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّكُهُ الْعَواصِفَ » ، همچــون كـوه در برابر تندباد حوادث ، استقامت به خــرج مي‌دهند .

1- « نهج البلاغه » ، خطبه 193 ( صبحي صالح ) .

تفسير مردان (13)

منظور از "بشارت" در اين آيه چيست ؟

باتوجه به مطلق بودن اين كلمه و وجود « الف و لام جنس » در « اَلْبُشْري » ، مفهوم وسيعي نهفته شده كه هرگونه بشارت و شادي پيروزي و موفقيت را شامل مي‌شود و همه آن‌چه در بالا ذكر شد ، در آن درج است و در واقع هركدام اشاره به گوشه‌اي از اين بشارت وسيع الهي مي‌باشد. و شايد اين‌كه در بعضي از روايات به خواب‌هاي خوش و رؤياهاي صالحه تفسير شده ، اشاره به اين است كه هرگونه بشارت ، حتي بشارت‌هاي كوچك نيز در مفهوم « اَلْبُشْري » افتاده است ، نه اين كه منحصر به آن باشد. درواقع اين اثر تكويني و طبيعي ايمان و تقوا است كه انسان را از انواع دلهره‌ها و وحشت‌هايي كه زاييده شك و ترديد و همچنين مولود گناه و انواع آلودگي‌ها است ، از روح و جسم انسان دور مي‌سازد ، چگونه ممكن است كسي ايمان و تكيه‌گاه معنوي در درون جان خود نداشته باشد ، باز احساس آرامش كند؟ او به يك كشتي بي‌لنگر در يك درياي طوفاني مي‌ماند كه امواج كوه‌پيكر هرلحظه او را به‌سويي پرتاب مي‌كنند و گرداب‌ها براي بلعيدنش دهان باز كرده‌اند. چگونه كسي كه دست به ظلم و ستم و ريختن خون مردم و غصب اموال و حقوق ديگران آلوده كرده ، ممكن است آرامش خاطر داشته باشد ، او برخلاف مؤمنان حتي خواب آرام ندارد و غالبا خواب‌هاي وحشتناكي مي‌بيند كه در اثناء آن خود را با دشمنان درگير مشاهده مي‌كند و اين خود يك دليل بر ناآرامي و تلاطم روح آن‌ها است. طبيعي‌است يك شخص جاني به‌خصوص‌اين‌كه تحت تعقيب باشد ، در عالم خواب خود را در برابر اشباح هولناكي مي‌بيند كه براي گرفتن و تعقيب او كمر بسته‌اندو يا اين‌كه روح آن مقتول مظلوم از درون ضمير ناآگاهش فرياد مي‌زند و او را شكنجه مي‌دهد ، لذا هنگامي كه بيدار مي‌شود ، همچون يزيد ، « ما لي وَ لِلْحُسَيْنِ : مرا با حسين چه كار » ؟ و يا همچون حجاج ، « ما لي وَ لِسَعيدِ بْنِ جُبَيْرٍ : مرا با سعيد بن جبير چه كار » ؟ مي‌گويد .

(14) آياتُ‌الرِّجالِ فِي‌الْقُرْآن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه