مجموعه پیام های کوتاه و زیرنویس مناسبت های قمری صفحه 361

صفحه 361

( من از استعداد جوانانی که پیکرشان به زیور حکمت پیران آراسته شده و پیرانی که نشاط جوانان را دارند، درشگفتم. کسانی که بتوانند در همه حال نشاط خود را حفظ کنند، پیری با آنها چه کار دارد؟

( وقتی جوان بودم، متوجه شدم از ده عملی که انجام می دهم، نه مورد آن معیوب است. من نمی خواستم آدم معیوبی باشم؛ پس ده مرتبه بیشتر کار می کردم.

( خِرد، رهبر من است و روزگار، ادب کننده من. این هر دو آن چنان تیرگی را از من زدودند که به روزگار جوانی، پیری جهان دیده شدم.

( در جوانی محتاط و دوراندیش بود؛ وقتی پا به سن گذاشت عشق را آموخت. این نتیجه طبیعی آغازی غیر طبیعی است.

( از حکیمی پرسیدند: راز نیرومندی و جوان ماندن تو چیست؟ پاسخ داد: راز جوانی من در این است که هر روز مطلب تازه ای یاد می گیرم.

( در جوانی ما به سوی مشکلات می شتابیم و در پیری مشکلات به سوی ما می آیند.

( جوانی ستاره ای است که فقط یک بار در آسمان عمر طلوع می کند.

( جوانی، سلیقه و ذوق خود را با گرمی خویش عوض می کند؛ پیری آن را با عادت نگاه می دارد.

( اگر نسل جوان نمی داند که به کجا می رود، نشانه این است که با پدران خود فرقی نکرده است.

( بهترین جوانان شما جوانی است که در جامه پیران باشد و بدترین پیران شما پیری است که در جامه جوانان درآید.

( گناهان روزگار جوانی را در سیمای پیری می توان خواند.

( استعداد، چیزی است که در جوانی پیدا می شود. اگر آن را تربیت کردید و درصدد تقویت آن برآمدید، مانند بذری که در خاک خوب کاشته شده باشد، محصول خواهد داد و اگر آن را به حال خود گذاشتید و تربیت نکردید، مانند تخمی که در زمین شوره زار افتاده باشد، از بین می رود و محصول نمی دهد.

( برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم، احتیاج به پیری داشتم؛ اکنون برای اجرای خوب آنچه می دانم، به جوانی نیازمندم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه