چکامه همدلی 2: نگارینه ای مانا در گفتار مجری و زیرنویس های تلویزیونی (مناسبت های ملی، بین المللی) صفحه 70

صفحه 70

ص:72

رفتی و چشمان گلاب و آینه و قرآن، متحیر از سرمستی تو بر پای داری ماند که خود هفتاد سال بر دوش کشیده بودی چون کوه در مقابل موجی از باطن های خاکستری و درک های سیاه، ایستادی و آن را به کفی جامانده بر آب، بدل ساختی. روح روشنگر تو هنوز در رگ های شمع جاری است. روحت همیشه روشنگرِ شمع عاشقی باد.

میدان توپخانه تهران آکنده از جماعتی شب پرست بود. خورشید را در بند می آوردند. خورشیدی آتشناک از درد دین. ترس و گریز دستان مضطرب از آزادی آن ها مانع شد که دستان خورشید را باز گذارند. ردایش را از دوش سترند اما او ردایی از شهادت بر تن می نمود و اینچنین طناب دار را بر حنجره بیدارگرش افکندند و جسم خسته و پاکش را در حضور چشم هایی نور گریز، بالا کشیدند. چشمانی نورستیز که تاب خیره شدن در چشمان خورشید را نداشت. او را بر دار عشق آویختند و مهر ستم، بر پیشانی خود زدند. او رفت؛ اما فریاد او پاینده ماند. سلام بر فریاد آخرینش!

زیرنویس

سالروز شهادت اسطوره آزادگی و بی مرگی شهید شیخ فضل اللّه نوری گرامی باد.

سالروز شهادت مردی از تبار حلاجان دار به دوش و بیدار دلان دریاخروش، شهید شیخ فضل اللّه نوری، گرامی باد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه