فصلنامه اشارات - شماره 17 صفحه 214

صفحه 214

ص:220

متن ادبی

هروله در بین الحرمین عشق

قربان صحرائی چاله سرائی

برگ برگ تقویم ورق خورده تا رسیده به شعبانش. فصل بهار است و بشر در حقیقت تقویم عمرش را ورق زده است؛ شاید هم بهتر است بگویم روزگار فرزندان آدم را از ربیع و جمادی و رجب عبور داده و رسانده به شعبان.

گرچه شعبان است، از همان صفحات اولش رنگ نفَس می بارد، رنگ سبز زیستن، رنگ ربیع و بهار.

تو گویی قرن ها پیش بوی این خورشید سبزِ حیات بخش را آن شاعر شیرین سخن تنفس کرده بود که قدحش را سر کشید و تا عید رمضان مستش باقی ماند؛ و سرخوش آن مستی که از باده شعبان حاصل آید.

این صفحات از تقویم، همه اش سبزند، رنگ بهار، رنگ حیات و زندگی، رنگ تولد و بقا. طراوت و نشاط از آن می بارد. آدم این اوراق را که می پوید، بوی زیستن را با تمام وجود از برگ برگش استشمام می کند.

هرچه بیشتر در این سبزبرگی تأمل گردد، نیک معلوم می شود این سبز با سبزهای دیگر فرق دارد. این سبز، گرچه سبز غدیر است، رنگ عاشورا و خون از آن می تراود. تو گویی از هم اکنون سرخی اش در چشمانم برق انداخته؛ خونی که حیات و بقای درخت تناور اسلام به آن است. تعجبی نیست، خاصیت ثارالله همین است، خاصیتش حیات بخشی است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه