فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 102

صفحه 102

ص:101

آه از تابوتی که بر شانه هایی نامرئی، راه می پیماید!

آه از لب های پرهیز رمضان، که در سجده سحرگاهان، به خون نشست!

آه از پیشانیِ دریده ای که شمشیرِ قاتل خویش را بر سفره اکرام می نشانَد!

آمدم، فاطمه مظلوم!

فاطمه (س)، چشم به راه است و دلواپس؛ با لبخندی که آغوش گشوده بر کبوتر جان علی...

آمدم فاطمه مظلوم من!

آمدم یا رسول الله؛ خسته و بی تاب؛ خسته و دلزده از خاک؛ با سی سال غربت و تنهایی آمدم.

آه که دنیا، چه گذرگاه سختی ست!

آه که کوچک ترین زخم دنیا، شمشیری بود که بر فرقم نشاند؛ که غم های این سالیانِ مجبور، سهمگین تر بود.

بگذار اهالی روزگار، پایان زمزمه های شبانه را به عزا بنشینند!

بگذار داغ عدالت، بر دل های شبزده بماند!

دیگر کسی نجوا نمی کند: «مَوْلایَ یا مَوْلایَ أَنْتَ الْمَوْلی وَ أَنَا الْعَبْد...»

تنهاترین مرد جهان

سیدمحمود طاهری

... ولادت در خانه خدا؛ شهادت هم در خانه خدا. یعنی علی از آنِ خدا بود و به سوی خدا شتافت، یعنی حضور بی پرده پروردگار، هنگام ولادت و شهادت علی یعنی اظهار شوق آفریدگار، نسبت به عاشق خویش، علی بن ابی طالب(ع) .

چه معنی دار بود نیمه شب های علی(ع)، آن گاه که دردمندانه با آوای جانسوزش، نخل های خاموش را گواه غربت و تنهایی خویش می گرفت.

بیست و چند سال، خار در چشم و استخوان در گلو، غم نامه خویش را تنها به چاه گفته و بیست و چند سال، خون رنگ تر از شهادت، کتاب عمر خویش را ورق زده بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه