فصلنامه اشارات - شماره 101 صفحه 104

صفحه 104

ص:103


1- 1 . نک: محمدرضا حکیمی، حماسه غدیر، ص 21.

جز تو چه کسی؟!

تاریخ، چون علی(ع)  چه کسی را سراغ دارد که از قاتل خویش هم خاطرخواهی کند؟!

«به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر توست، اکنون به اسیر کن مدارا»

جز علی که گفته است که اگر زنده بمانم، قاتل خویش را خواهم بخشید؟!

آه، چه تماشایی بود آن هنگام که آفتاب گونه، در خانه یتیمکان بیوه زنی می تابیدی و در برابر یتیمان او، تمامی عظمت آسمانی خویش را نادیده می گرفتی و صولت و هیبت حیدری ات را  دست مایه شادی کودکانه شان می کردی. در آن لحظه ها، تاریخ متحیّرانه ورق می خورد و کار تو را شگفت زده بر صفحه خویش ثبت می کرد.

به تو عشق می ورزم، ای رمزآمیزترین مرد جهان، که ابر رحمت خدا بر سر آدمیانی.

چگونه شمشیری زهرآگین، پیشانی بلند تو، این کتاب خداوند را از هم گشود و چگونه، محراب برای همیشه با تو وداع کرد؟!

«ملائک زین مصیبت اشکبارند ***  خلایق چهره در خون می نگارند

چه جای گریه است و اشکباری ***  به جای اشک باید خون ببارند»

هزار راه نرفته

محمد علی کعبی

نخل ها با تو به راه افتاده اند و تاریخ، پشت سرت گام بر می دارد. ابرها حرکتشان را با قدم های مقتدرت تنظیم می کنند و کعبه از همان فاصله دور، انگار می خواهد دوباره تو را چون زمان کودکی ات در آغوش بکشد.

از قبله می آیی و به سوی قبله می روی.

نوشته ای که برای تو نقش می بندد، باید از سه نقطه شروع شود و به سه نقطه پایان بپذیرد.

ای مرد هفتاد زخم، ای مرد اُحُد و بدر و خندق!

«کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست ***  که تر کنند سر انگشت و صفحه بشمارند.»

از مکه بنویسیم که پیشانی ات در خط مقدم دفاع از رسالت، آماج سنگ های تراشیده و نتراشیده اش بود؟  یا از بدر که هنوز زخم شمشیر تو را بر پیکر دارد؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه